در باره ولسوالی دایمیرداد

ولسوالی های ولایت میدان وردک

ولسوالی دایمیرداد در حوزۀ ولایت میدان وردک به جانب شمال، ولسوالی جلریز و ولسوالی حصۀ اول بهسود،غرب ولسوالی مرکز بهسود، شرق ولسوالی چک واز جانب جنوب به ولایت غزنی محسور است. اگرچه اراضی دایمیرداد کوهستانی است اما دارای زمین های هموار زراعتی هم  میباشد. نهرهای ولسوالی دایمیرداد تماماً از کوه های هزاره جات منبع گرفته است ( افغانستان تاریخی – پوهاند یمین ).

 مرکز ولسوالی دایمیرداد منطقه جلگه است و تعداد قریجات آن به ١١٥ قریه میرسد. این منطقه درسال ١٣٤٣ش به حیث ولسوالی میدان وردک در تقسیمات ملکی افغانستان قبول گردید. نفوس ولسوالی دایمیرداددر ١٣٩٩ش به ٣٥٠٧٥ نفربالغ میشود و زبان این ولسوالی دری لهجۀ هزارگی میباشد. ترکیب جمیعتی باشندگان این ولسوالی ازهزاره ها و پشتون ها تشکیل یافته است. هزاره های ولسوالی دایمیرداد را عمدتاً قبیله های مختلف دایمردی تشکیل می دهند که درمنطق  چون تولخشه، دامن پیتاب، دامن گیرو، سه شنبه وناهورجوی سکونت دارند ولی دربعضی نواحی آن پشتون ها نیز سکونت دارند که در دوره های مختلف تاریخی هزاره ها مورد تبعیض قرار گرفته بعضی نواحی این ولسوالی توسط دولت وقت به پشتون های محاجر داده شد (ادارۀ احصاحیۀ مرکزی افغانستان – ویکی پیدیا ).

عزیز الله کهگدای

شرح

​دردهۀ ٤٠شمسی دایمیرداد علاقه داری درجه اول مربوط ولایت وردک بود که بجانب شمال غرب حکومت درجه ٢ سید آبد موقعیت داشت. اراضی آن  اکثراً کوهستانی بوده واراضی زراعتی هم دارد، چونهوای این ولسوالی در زمستان پُربرف، سرد و بارنده است، ولی درتابستان معتدل میباشد. از این رو دراین ولسوالی غله جات و حبوبات کشت میشود و باغات میوه آن وافراست. علاوه بر حیوانات اهلی، درکوه های آن حیوانات وحشی زیاد است. مشهورترین کوه دایمیرداد کوه خواجه بابا میباشد، که شاخۀ از کوه بابا جدا شده است. نهرهای ولوسوالی دایمیرداد تماماً ازکوه های هزاره جات منبع گرفته است، بعد از آبیاری دایمیرداد بالاخره به حوضۀ وردک میرسد، در حصۀ قلعۀ الیشنگ زیارتی وجود دارد، که بنام زیارت خوجه بابا شهرت دارد و اهالی ولسوالی دایمیرداد به آن اخلاس وارادت  زیاد دارند ( آریانا دائرة المعارف افغانستان).

فلسفۀ نامگذاری ولسوالی دایمیرداد متشکل است از «دای» و«میرداد». کلمۀ دهی، دهیو و دایهو در آغاز قرون میلادی با ساکهای ماورای آمو دریا به سوی این رودخانه آمده است (ارتوگریستن سن- شاهنشاهی ساسانیان). این کلمات به اختصار «دای» و«دی» شده، مفهوم سرزمین، اقلیم، طایفه و قبیله را افاده میکند(مرگژان- پانویس مجلۀ اوریان)  «دی». دراوستا هم بشکل «دهیو» به معنی اقلیم آمده است. کلمۀ های «دای» «دی» و«تای» را درفرهنگ ادبیات جهان هم میتوان یافت همچنان این سه کلمه درلهجۀ مردم هزاره در نامهای انسانان به صورت فردی و در نام های قبیلوی به شکل صفت باقیمانده است. قبایل هزاره بنابرآمیزش با اقوام دیگر به قبیله های زیاد تقسیم شده اند، مثلاً قبیلۀ دای گندی به قبایل دولت بیگ, حیدر بیگ، چاوش وبرات قسمت شده اند، قبیلۀ دای زنگی به غلام بچه، ساغده و سنگجوی و قبیلۀ بهسود به دای میر داد، تیمور، بورجنگی، درویش علی وغیره تقسیم شده است ( مجلۀ غرجستان – آزادشاه منصور) . دای میرداد طوریکه دیده شد درمنطقۀ وسیع بهسود موقعیت دارد ومفهوم قبیلۀ میرداد ویا امیرداد را میرساند( افغانستان تاریخی – پوهاند یمین).

عزیز الله کهگدای

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://mfabbehsud.com/parsinews/?p=144

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: