کوچی و برهم زدن سلول قدرت مردم/ دکتر امان فصیحی

کوچی و برهم زدن سلول قدرت مردم/ دکتر امان فصیحی

در نوشتۀ مربوط به کوچی اشاره شد که یکی از اهداف ترویج کوچی‌گری تخلیه سرزمین بوده است. در این سیاهه می‌خواهم به ابعاد دیگر آن به اجمال اشاره کنم. زمین در تمام نظام‌های اجتماعی و مخصوصا نظام‌های مبتنی بر کشاورزی و دامداری مهم‌ترین منبع قدرت و زندگی است. هر کسی یا نظامی زمین بیشتری در اختیار داشته باشد به همان پیمانه از قدرت بیشتری برخوردار است. چنانکه در جوامع پیشرفتۀ امروزی صنعت، تکنولوژی و اطلاعات نقش برجسته دارد.
از سوی دیگر در جوامع چون ماها روستا و ده یک سلول مهم اجتماعی است. از همین رو، هر نوع نوآوری در ده چه ساختن خانه یا احیای زمین در ارتباط با ده و قریه معنا پیدا می‌کند. در چنین جوامعی به دلیل حاکمیت پیوندهای اجتماعی محکم، قدرت نیز از همین واحدهای اجتماعی کوچک چون قریه، ده و روستا شکل گرفته و به سمت شهرها توسعه می‌یابد. شواهد تجربی نیز با نظریه ابن خلدون در مورد غلبه روستاه بر شهر سازگار است.
حاکمان مستبد افغانستان برای تحکیم بنیادهای نظام خود و تخریب همبستگی اجتماعی و مالکیت زمین به‌عنوان دو منبع قدرت مهم روستا، از چندین راهبرد استفاده کرده‌اند.
نخستین راهبرد رهبرد قتل و کشتار بوده است؛ مثل گرفتن سرزمین ارزگان. راهبرد دوم جابجا نمودن جمعیت‌های حامی خود در مناطق مختلف تحت عنوان ناقلین بوده است. چنانکه می‌بینیم اینها در ادوار مختلف مناطق مخلتف را گرفته‌اند و مردم بومی را از مناطق شان اخراج کرده‌اند. راهبرد دیگر ارسال کوچی و ناامن سازی مقطعی بوده است. فلسفه اصلی کوچی‌گری ناامن ساختن مناطق مختلف بخاطر برهم زدن نظم اجتماعی و تخریب زمین‌های مردم بوده است و این سنت تاکنون نیز تداوم یافته است. بنابراین در پشت سر قضیه کوچی اهداف بنیادی‌تر و اساسی‌تر سیاسی وجود دارد و یک پدیده‌ای صرفا مالداری نیست. تبعیض در ساخت و ساز ارائه خدمات راهبر دیگری بوده است که اعمال شده است. از جمله راهبردهای دیگر تخریب مزارع، باغات و درختان مردم است که در چندین جاه شاهد آن بودیم و مناطق زیاد به زمین سوخته تبدیل شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *