کشتار شیعیان هزاره به‌دستور عبدالرحمن (2)/ دانشنامه شیعه

کشتار شیعیان هزاره به‌دستور عبدالرحمن

تسلط اولیه

عبدالرحمن تا بهار ۱۲۷۱ش تمام مناطق هزاره‌ها را بدون مقاومت گسترده، تحت تسلط درآورد. سربازان او هر نوع جریمه‌ای را بر مردم تحمیل کرده یا افراد را به بهانه خلع سلاح و مالیات، دستگیر و شکنجه می‌کردند. فرماندهان با رهبران مذهبی هزاره بدرفتاری کرده و میرها و موسفیدان آنان را شکنجه نموده یا به زندان انداختند. عبدالقدوس دستور یافت تمام سیدها، ملاها و میرهای مناطق تسلیم یا تسخیرشده را جمع‌آوری کرده و به کابل بفرستد. عبدالقدوس سپس مالیات‌های جدید و سنگینی بر هزاره‌ها وضع کرد و افرادی که پرداخت نمی‌کردند، کشته می‌شدند. او تدارکات تمام قشون و همراهانش را از مردم جبرا می‌گرفت. چند گزارش نیز از آزار و حتی تجاوز فرماندهان و سربازان عبدالرحمن به دختران و زنان هزاره برای او در کابل ارسال شد.

«از دو نفر هزاره خواسته شد به حضرت علی ناسزا بگویند، وقتی خودداری کردند، جلو یک گله سگ گرسنه انداخته شدند. فرهادخان، یک فرمانده عبدالرحمن، چهار نفر را به اسب بست و آنقدر دواند تا تکه تکه شدند. او ۶ هزاره را کشت و اجسادشان را از درخت آویزان کرد. یک سنگ داغ و سرخ داخل لباس یک مرد انداخته شد، در حالی‌که دست‌ها و پاهایش بسته بود.

ارزگانی، المختصر المنقول، چاپ فروردین، ص۱۳۱.»

قیام، تکفیر و کشتار

به‌تدریج نارضایتی هزاره‌ها منجر به قیام شد و هزاره‌های کابل و بعضی مقامات ناراضی حکومت به آن پیوستند. میران هزاره در اوایل خرداد ۱۲۷۱ش رسما اعلام جنگ علیه عبدالرحمن کردند. عبدالرحمن ابتدا نیروی کمکی کوچکی برای عبدالقدوس فرستاد که همگی شکست خوردند. عبدالرحمن سپس از رهبران مذهبی خواست که هزاره‌ها را کافر و خارج از دین بخواند و علیه آنان فتوای جهاد بدهند. او در اعلامیه خود، زنان، فرزندان و همه دارایی هزاره‌ها را پاداش مجاهدان اعلام کرد. حدود سی تا چهل هزار سرباز پیاده، ده هزار سواره و نزدیک به ۱۰۰هزار نیروی داوطلب آماده شدند. در تمام شهرها وضعیت اضطراری اعلام شد و حکومت بریتانیا پیشنهاد کمک برای ارسال مستشار نظامی داد. در اواسط تابستان، هزاره‌ها شکست خوردندو دوباره سربازان حکومت کابل بر آنان مسلط شدند. در آخرین روزهای زمستان ۱۲۷۱ش به‌دنبال ادامه رفتار نیروهای عبدالرحمن، هزاره‌ها دوباره قیام کردند. نبرد سپاه عبدالرحمن با هزاره‌ها تا اواخر تابستان ۱۲۷۲ش ادامه یافت و سپس با شروع سرما و شکست هزاره‌ها تمام شد. در کابل، به‌دستور امیر، تعدادی از رهبران هزاره، از کوه پرت شدند.

«آتش حرب به‌شدت شعله‌ور گشته، طناب جنگ دراز گردیده تا که حضرت والا به فتوای علمای ملت و فضلای سریر پایه سلطنت، اشتهار کفر طوایف مذکوره هزاره را صادر فرمود، از تمامت افغانستان و ترکستان، لشکر گسیل داشته، از بن برداشتنِ بنیادِ هزاره را همت گماشت.

فیض محمد کاتب، سراج‌التواریخ، ۱۳۹۰ش، ج۳، بخش ۱، ص۶۱۸.»
داستان چهل دختران هزاره

یوسف ریاضی هروی، وقایع‌نگار شیعه هراتی در زمان عبدالرحمن، در کتاب عین‌الوقایع خود نوشته که در قیام دوم هزاره‌ها (۱۲۷۲ش)، پس از اینکه سربازان افغان، در منطقه ارزگان، هزاره‌ها را شکست داده و به تعقیب و کشتار مرد و زن و کودک آنان پرداختند، در روستای «سنگ‌ده»، زنان و دختران هزاره به‌رهبری شیرین بیگ، معروف به شیرین هزاره که راه فرار نداشتند، برای دوری از تعرض سربازان، خود را از کوه به زیر انداختند.

به چشم پر از اشک و مژگان تَر وداعی نمودند با یک دگر
زِ غیرت از آن کوه گردون سریر فگندند خود را یکایک به زیر
بر آن سنگ خارا و ریگ درشت یکی بر سر افتاد و دیگر به پشت
به هر سنگ یک قطعه‌ای چون بلور جدا شد ز اعضای آن خیلِ حور
بدادند جان و ندادند دست که ناید به ناموس آنها شکست

ادامه دارد….

 

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://mfabbehsud.com/parsinews/?p=11295

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: