تاریخ هزاره -پروفیسور شاه علی اکبر شهرستانی

(استاد سابق دانشگاه کابل و معاون در مجلس سنا)

نام آوران و مردان مشهور هزاره های افغانستان در طول تاریخ

بنام خدای بخشاینده مهربان
بررسی مختصر موقف سران هزاره در طول تاریخ
تجلیل یا یادآوری از شهامت و شجاعت و سیر زندگی مردان نامدار یک ملت، قوم و کشور گویا نسل های آینده را به خوبی ها و کارروایی های آنان متوجه ساختن است که مایه پند و عبرت و احیاناًٌ احیای روح آن ملت، قوم و کشور خواهد بود.
از آغاز سال ١٣٣٢ ش به بعد که بنده به تحریر و تحقیق پرداخته ام، یک قسمت عمده کارهایم را مطالعه و تحقیق در باره هزاره تشکیل می دهد.
تاریخ هزاره ـــــــــــــــــــــــــــــــــ ب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیشگفتار
هزاره گان در ایام سلاله های حکمران در خراسان اعتباری داشته اند که آن موقف شایسته تازمان امیر جبار به جا بوده است و نام بزرگان شان به عزت برده می شد.
چنانکه در عهد تیموریان و گورکانیان که این سرزمین هم جزو قلمرو شان بوده است نامهای بزرگان هزاره را در تواریخ آن دوره مطالعه می نماییم. نام های بزرگانی دران زمان به نظر می آید که عبارت بودند از: میرزا خضر خان و سنجر خان پسر او، میرزا باشی و شادمان و شاه اسماعیل مرد وارسته که مردم باو خیلی وابستگی داشتند و همه شان در عهد شاهنشاهان گورکانی می زیستند.
در سال ٩٩٧ هجری قمری که جلال الدین اکبر شاهنشاه بزرگ به کابل آمد، میرزا سنجر و میرزا باشی و شادمان با دیگر بزرگان هزاره نزد او آمده باریاب شدند و خیلی مورد نوازش قرار گرفتند.(١)
در زمانی که همایون پسر بابر شاه در کابل بود؛ شیرعلی که از مخالفان وی بود در کوتل سجاوند با گماشتگان همایون دراویخت و شکست یافت و به خانه خضر خان هزاره پناه برد.(٢)
در سال ٩٥٢ هجری قمری کامران میرزا پسر بابر شاه که در بالاحصار کابل در محبس برادر خود بسر می برد، فرار کرد و به هزاره جات رفت و خضر خان ازو گرم پذیرایی کرد و او را به صورت محفوظ به زمین داور برد.(٣) و ازین بر می آید که هزاره جات جزو قلمرو کورگانیان بود که در آرامش زیست داشتند.
در سال ١٠٣٥ هجری قمری شاهنشاه جهانگیر به کابل آمد و یک ماه اقامت گزید و در جلگه کابل راجپوتها با سپاهیان درگیر شدند و تعداد زیاد شان به قتل آمد. عده یی از راجپوتها را مردم کابل و هزاره جات ربوده به ماوراء هندوکش برده فروختند.(٤) و شاه بتاریخ شانزدهم ثور به شکار پرداخت و شاه اسمعیل هزاره که دران جماعت از اهل ریاضت و صلاح بود و هزاره ها او را به بزرگی و مرشدی پذیرفته بودند، باتوابع و لواحق در دِیه میرمانوس آماده پذیرایی شاه و ملکه او نورجهان بیگم بودند.
او با اهل حرم خود به منزل شاه اسمعیل رفت. و بیگم برای فرزندان شاه اسماعیل از اقسام جواهر و اشیای زرینه و مرصع بخشید.
پلنگتوش ازبک قبلاً در اواخر سلطنت جهانگیر از طرف نذرمحمد خان ازبک والی بلخ، در هزاره جات نفوذ پیدا کرده بود. شاه جهان در روز اول ورود به کابل در ١٠٤٨ هجری قمری سعید خان صوبه دار شهر را امر داد تا برای مالش هزاره جات حرکت کند و به تعقیب او به تاریخ ٧ صفر، خان دوران را هم بدان طرف گسیل نمود. صوبه دار کابل بعد از ایل ساختن هزاره جات با ٢٧ کس از سران ایشان غره ربیع الثانی سال ١٠٤٩ به کابل مراجعت کرد.
از آغاز ایامی که سلطنت افغانستان به دست امیر دوست محمد افتاد، او به ویژه با هزاره رقابت و عداوت را آغاز کرد. اگر چه این عداوت از زمان تیمور شاه مشاهده می شود که درویش علی خان بیگلربیگی و دو پسر او را کشت.
امیر دوست محمد یکتن از رهبران هزاره را که میر یزدان بخش بیگ بهسودی بود، به حیله نزد خود خواست و زندانی کرد، مگر او با دادن رشوه خود را رهانیده به وطن خود بازگشت و زنِ با شهامت او به رنگی خود را نجات داد. اما بالاخر او را توسط والی بامیان حاجی خان کاکر، به قتل آورد. آن والی او را به نیرنگ دعوت کرد و در خانه خود کشت.
در زمان احمد شاه درانی یکتن از هزاره گان درویش علی خان که از دوستان او بود بحیث بیگلربیگی (والی) هرات گماشته شد. او شهرک قلعه نو را بنیاد نهاد. اما در اثر شیطنت انزله خان برضد شاه ولی خان و درویش علی خان، تیمورشاه آن هردو را کشت.
و مرد دیگر کرنیل شیرمحمد در میوند در مقابل عساکر مهاجم شهامت و شجاعت نمایان ابراز داشت. و سید حسین علی خان در سیاه نوور بهسود در مقابل عساکر متجاوز امیر عبدالرحمن آن چنان شجاعت ابراز داشت که قلم از ذکر نام او می بالد، مگر بالاخر شهید شد.
کارنامه ها و شجاعت های سردار محمد عظیم بیگ سه پای دای زنگی در مقابل عساکر متجاوز امیر صفحات تاریخ را رنگین می سازد. که با وجود امتیاز هایی که امیر برایش داده بود، چون بر قوم و مردمش ستم می کرد از همه آن منصرف گشت و در کنار مردم خود مردانه ایستاد و بالاخر در افشار با هفتاد تن از میران هزاره به شهادت رسانده شدند.

تاریخ هزاره ـــــــــــــــــــــــــــــــ د ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیشگفتار
فاجعه یی را که در زمان امیر عبدالرحمن بر مردم ما چه رفت، در جلد اول همین کتاب (تاریخ هزاره) به اندازه توان و معلوماتم ثبت و تشریح کرده ام.
بعد ازان در قرن بیستم میلادی هم مردم متحمل خساره های بی شمار شدند. حواله روغن به صورت رایگان به نام سرچربی بی بی از زمان امیر حبیب الله تا زمان ظاهر شاه ادامه داشت و بنام روغن کوپراتیف و دیپو آنقدر مردم را اذیت کردند که مردم از حواله روغن بر اساس «فی رأس» از گاو، بز و گوسفند و حتی از اسپ و مرکب، ناگزیر به فروش حیوانات خود شدند و کار به جایی کشید که باقیات آن از یکسال به سال دیگر مردم را به جان رساند و بعداً آفت پشک و عسکری با آن همراه شد و دیگر جای گریز باقی نمانده بود. و حکومت به ضرب چوب و شلاق از مردم روغن بدست می آورد. تا بالاخره حاکمی در شهرستان به نام عبدالجلیل علاوه بر لت و کوب، مردم را به مذهب و ناموس هم دشنام می داد. قهرمان غیرت و شهامت محمد ابراهیم خان گاو سوار علم طغیان بر افراشت و در سال ١٣٢٤ ش قربان زوار از دای کندی که از ظلم حکام به ستوه آمده بود، به کوه بر شد. او را هم به کابل آورده خودش را مسموم و پسرش را عقیم ساختند. و همان وقت بود که امر صادر شد که ابراهیم خان گاوسوار دیگر به وطن نرود و در کابل باشد. او در کابل با مرد بزرگ و قهرمان شهامت و غیرت آقای علامه سید اسماعیل بلخی و خواجه محمد نعیم خان قوماندان در پی برانداختن پایه سلطنت افتادند مگر در اثر خیانت گلجان وردکی افشا و همه گرفتار شدند و چهارده سال را در زندان دهمزنگ سپری کردند. قبل بران سران هزاره محمد نعیم خان از سه پای و کلبی رضا بیگ از سر جنگل و فتح محمد خان فرقه مشر از بهسود و سعید احمد خان شاه نور نایب سالار و برادرانش و فرقه مشر غلام نبی خان چپه شاخ همه در زندان سردار هاشم افتاده بودند.
پروفیسور براتعلی خان تاچ که یگانه متخصص مالیه و بودجه بود به جرم عضویت در حزب وطن به زندان افتاد و شرکت هزاره جات را که او نخستین رئیسش بود به دسیسه ورشکست ساختند تا آنکه سرانجام لغوش کردند.
هر کس به هر رسم و اسمی که می خواست در هزاره جات کاری مفید انجام بدهد او را به بهانه یی گرفتار کرده محبوس می کردند.

تاریخ هزاره ـــــــــــــــــــــــــــــــــ هـ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پیشگفتار
چنانکه آیت الله سید محمد حسن مشهور به آقای رئیس از یکه اولنگ و آیت الله سید سرور واعظ از بهسود به جرم تأسیس مدرسه در یکه اولنگ و بهسود، هردو گرفتار و زندانی شدند و مدتی را در زندان دهمزنگ سپری کردند. و بالاخر آقای واعظ در دوران حکومت جنایتکار امین در سال ١٣٥٨ ش به شهادت رسانده شد. سناتور نادر علی خان جاغوری و عبدالروف خان ترکمنی موسس و مدیر جریده پیام وجدان و محمد حسین خان مدیر تنظیمات وزارت دربار از دای کندی با پسر خود محسن جان انجنیر و دکتور ضامن علی خان غرجی معاون اداری ریاست پوهنتون کابل پسر علی دوست خان فرقه مشر، با صدها تن دیگر از معروفان و دانشمندان هزاره همچون محمد اسماعیل مبلغ در زمان امین به ناحق بدون کوچکترین جرم و خطا به شهادت رسانده شدند.
در زمان ریاست دکتور نجیب، آقای سلطان علی کشتمند که آنگاه معاون اول رئیس جمهور بود، برای اعضای جرگه سراسری هزاره در سالون وزارت خارجه در سال ١٣٦٦ شمسی خود مختاری هزاره را اعلان کرد، اما چندی بعد به مجردی که از حزب وطن استعفی کرد، دسیسه قتل او را ریختند و در جلو دروازه مسجد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام ترورش کردند اما به فضل خداوند کشته نه شد و در اثر عملیات متعدد اندکی شفا یافت.
این سلسله ناخوشایند تا زمان مرحوم عبدالعلی مزاری رهبر حزب وحدت اسلامی کشانده شد و نخست قتل عام ناحیه افشار را سازمان دادند و عده زیاد از هزاره گان بیگناه را که هیچ نوع ستمی از آنان بر کسی نرفته بود، به شهادت رساندند و فاجعه های دوران امیر عبدالرحمن و دوران امین را جدید کردند و بعد از مدتی هم مرحوم مزاری را با یک تعداد از رفیقان وفادارش، جهت اشتراک در یک جلسه صلح و مذاکره دعوت کردند، مگر او را در راه دستگیر و پس از اعمال شکنجه های غیر انسانی و ضد اسلامی به عز شهادت رساندند.
روح او و همه شهیدان و مدافعین هزارستانی شاد باد!

والسلام علی من اتبع الهدی.
شاه علی اکبر شهرستانی
لندن ـ تویکنهم / ٢٨ فبروری ٢٠١٣ م

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://mfabbehsud.com/parsinews/?p=11035

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: