دانستن دو نکته میتواند موجب شود که نه حق دیگری ضایع شود و نه برای ما مشکل پیش بیاید.
یکی: رعایت و احترام به حق انتشار برای بوجود آورنده ی آن؛
دو: رعایت حق دیگران و احترام به آنها به صورت عموم؛
اما مورد اول: چه خوبست که در فضای مجازی و به خصوص در فیسبوک اگر دوستی مطلبی مینویسد، پست میکند و برای ما جالب است، نباید آن را بدون اجازه پدید آورنده ی آن، مطلب را انتشار بدهیم و اگر هم باز نشر میکنیم، یادآور شویم که من از کجا آن را گرفته ام.
البته این تنها مشکل امروزی ما نیست این مشکل سابقه تاریخی دارد.
در این مورد خاص قانونی بوجود آمد که باعث میشد حق بوجود آورنده اثر حفظ شود و نام آن را گذاشتند “حق نشر”.
“حق نشر” یعنی تنها این حق از آن بوجود آورنده ی آن است. دیگران حق نشر، الگو برداری و حتی در مواردی حق استفاده از آن را ندارند. این حق را امروزه حق تکثیر و یا کپی رایت(Kpyright) گویند.
البته در بسیاری از حوزه های قضایی، حق نشر از آغاز پدید آمدن یک اثر به آن تعلق میگیرد.
اما در کشور ما افغانستان چنین چیزی تا کنون رعایت نشده است و اکنون نیز نمی شود. در این مورد اهل فرهنگ، ادب، اهل قلم خاطرات تلخی دارند.
استادی که دکترای حقوق داشت میگفت وقتی به کشور با شوق و زوق بعد از تحصیل باز گشتم، بیش از ۱۰۰ مرتبه از طریق انترنت و حضوری درخواست کار کردم، تمام این درخواستها بدون دلیل رد میشد، البته در دانشگاههای خصوصی که نیاز به تخصص من داشتند به صورت ساعتی تدریس داشتم، این شبیه این بود که از سرچوک برای گلکاری ببرند. به هر حال میگفت سه مرتبه در لیست نهایی من را خواستند، بار اول خوشحال شدم، وقتی در موعد مقرر به ساختمان اصلاحات اداری رفتم، شخصی که حدود بیست و شش، بیست هفت سال داشت مامور امتحان گرفتند از من شده بود، اول به طرفم نگاه کرد و گفت شما ظاهرا شناس هستید. گفتم من تاکنون شما را ندیده ام. قدری با لبتاب اش بازی کرد و گفت فلانی شما مقاله هم مینویسید؟ گفتم: بله من مقالات علمی و تاریخی زیاد نوشته ام. گفت: بله، چقدر خوب. و خودش را معرفی کرد که سال سوم است که در رشته تاریخ در دانشگاه کابل درس میخواند و ادامه داد که، من از وبلاک شما دو مقاله را گرفته ام و به نام خود به استادم به عنوان کار تحقیقی داده ام و نمره کامل گرفته ام.
استاد یک نگاه تاسف باری به این ممتحن میکند و چیزی نمی گوید. بعد از امتحان استاد در لیستی که اعلام میشود، ناکام اعلام میگردد.
همین استاد میگفت: در دانشگاه خاتم النبیین تدریس میکردم، آن روزها مسئولیت اداری نسبتا بالایی هم داشتم، یکی از استادان و مقام بالاترم که بعدها مشاور حقوقی رئیس جمهور هم شد به سفر رفته بود و سفارش کرده بود که کارهای تحقیقی دانشجویان ماستری را من تحویل بگیرم. شاگردان باید تا موعد مقرر مقالات را تحویل میدادند. بعد از ظهر شاگردی با غرور وارد دفتر کارم شد و گفت مقالات را شما میگیرید؟ گفتم بله. وقتی مقاله را روی میزم گذاشت، دیدم مقاله ی خودم هست که در یکی از سایتهای معتبر خارج از کشور چاپ شده بود. هنوز از اتاق خارج نشده بود که صدا زدم، بیا. این مقاله را چطور نوشتی؟ شروع کرد به توضیحات بی ربط. بی انصاف فقط نام نویسنده را پاک کرده بود. دیگر تمام مقاله دست نخورده بود.
یکی دو مثال دیگر:
کتابی را شخصی به نام استانکزی به عنوان “مبادی حقوق” چاپ کرده بود، این کتاب باز نویسی و نشر کتاب”مقدمه ی علم حقوق” مرحوم دکتر کاتوزیان بود.
جغرافیا نویس معاصر کشور به نام عظیم عظیمی که آثار زیادی هم از ایشان منتشر شده است. میگفت: سالهای اول سقوط طالبان بود، مردم علاقه خاصی به کتاب خواندن نشان میدادند، سر پل باغ عمومی کابل رفتم، دکه های زیادی بود که کتاب می فروختند، در حال تماشا بودم که یکی از کتابهای خودم را دیدم که در پیشاور پاکستان بدون اجازه من چاپ شده است.
بله دوستان امیدوارم که ما در عمل اجتماعی و رفتار فردی مان حد اقل اگر قانونی نیست، اخلاق سترگ انسانی را رعایت کنم.
چون متن طولانی شد، نکته دوم را در پست دیگری تلاش میکنم بنویسم.
در کارهای نیک موفق باشید.
علی اکبر فیاض