در افغانستان، واژه «کوچی» برای بسیاری از مردم هزارهنشین و مناطق مرکزی، تنها یادآور کوچنشینی ساده و دامداری نیست؛ بلکه مترادف با دهها سال خشونت، غارت، آتشزدن خانهها، کشتار غیرنظامیان و ایجاد ناامنیهای مداوم در فصلهای چراست. با وجود گذشت دههها از نخستین درگیریهای کوچیها با باشندگان بومی مناطق هزارهجات، هنوز هم شعله خشونت آنان خاموش نشده و هرسال، در فصلهای بهار و تابستان، خبرهایی از درگیری، قتل، لت و کوب مردم محل و آزار غیرنظامیان از مناطق بهسود، دایمیرداد و … به گوش میرسد.
کوچیها نه تنها از ورود غیرقانونی به کشت زارها و چراگاههای مردم محلی دست نکشیدهاند، بلکه در بسیاری از موارد، با سلاحهای سنگین و پشتیبانی سیاسی، به تهدید، آدمربایی و کشتار غیرنظامیان بیگناه اقدام میکنند. این اعمال نشان میدهد که مسئله کوچیها صرفاً اختلاف بر سر زمین یا چراگاه نیست، بلکه به بحرانی امنیتی و انسانی تبدیل شده است که قربانیان اصلی آن، مردم بیدفاع هستند.
کشتن زمان احمدی تنها جنایت کوچیها نیست!
یکی از تازهترین و دردناکترین نمونههای این جنایتها، قتل فجیع محمد زمان احمدی آدم بی گناه و زحمتکش از قریه سراب بهادرکه در ولسوالی مرکز بهسود است. روز شنبه ۱۵ سنبله، او طبق قرار قبلی برای خرید چند رأس گوسفند از کوچیها، صبح زود با مقدار قابل توجهی پول از خانه خارج شد و راهی دره سرقل گردید. با گذشت ساعات طولانی و عدم بازگشت او، خانواده و اهالی قریه نگران شده و به جستوجوی وی پرداختند. حتی موضوع به مقامات ولسوالی گزارش داده شد.
سرانجام، در تاریخ ۲۰ سنبله، یکی از چوپانهای محل اطلاع داد که در انتهای دره خولنو، در منطقهای موسوم به «نو مزار»، جسدی مشاهده شده است. تیمی از مأمورین استخبارات ولسوالی و اهالی قریه به محل رفته و با صحنهای دلخراش مواجه شدند: جسد سوخته، با جمجمه شکسته، آثار آبجوش ریختهشده بر بدن، بریدگی گوش، و خراشیدگی شدید اندامها که به وضوح نشان میداد مقتول پیش از مرگ شکنجه شده است. تنها از روی لباس و دستوپا توانستند جسد را شناسایی کنند.
این جنایت، بار دیگر ثابت کرد که کوچیها در مناطق مرکزی، نه فقط تهدیدی برای امنیت زمین و مال مردماند، بلکه تهدیدی مستقیم برای جان انسانهای بیدفاع نیز هستند. اما این نخستین بار نیست. در سالهای گذشته نیز دهها مورد قتل، لتوکوب، گروگانگیری، تجاوز، آتشزدن مزارع و خانهها، و کوچاندن اجباری مردم بهدست کوچیها گزارش شده است. این خشونتها نه فردی و تصادفی، بلکه سازمانیافته و هدفمند هستند.
راه حل مبارزه علیه کوچیها: اتحاد و مقاومت همگانی
تجربه سالهای گذشته نشان داده است که کوچیها نهتنها به حقوق قانونی و انسانی مردم محل احترام نمیگذارند، بلکه با استفاده از سلاح، قتل، خشونت و تهدید به قتل، غارت و آتشزدن مزارع و خانههای باشندگان بومی میپردازند. سکوت، انزوا و بیعملی در برابر چنین جنایتهایی، فقط زمینه را برای تکرار خشونتهای بیشتر فراهم میکند. بنابراین، برای پایان دادن به این وضعیت، تنها راه مؤثر، اتحاد، مقاومت و مبارزه قاطع و سازمانیافته مردم محل است. این راه حل باید چند محور اساسی داشته باشد:
۱. اتحاد و همبستگی مردم محل علیه کوچیها
مردم هر منطقه باید از اختلافات جزئی قومی، سیاسی و حزبی گذشته و در برابر خطر مشترک کوچیها، متحد شوند. دشمن مشترک تنها با وحدت دفع میشود. ایجاد شوراهای مردمی، کمیتههای امنیتی محلی و گروههای هماهنگی بین قریهها و ولسوالیها میتواند قدرت اجتماعی و امنیتی مردم را در برابر هجوم کوچیها افزایش دهد.
اتحاد مردم، نخستین سد دفاعی در برابر خشونتهای کوچیها است و بدون آن هیچ اقدام دولتی یا حقوقی به نتیجه نخواهد رسید.
۲. بسیج همگانی و مقاومت جمعی
مقابله با کوچیها تنها وظیفه چند نفر یا چند قریه نیست؛ بلکه نیازمند مشارکت جمعی همه اهالی است. تمام مردم – از بزرگان قومی تا جوانان، از دهقانان تا مالداران – باید در کنار هم ایستاده و با ایجاد صفوف دفاعی و گشتزنیهای محلی، مانع ورود و تعرض کوچیها شوند.
در زمان حملات یا تهدید، مردم محل باید با برگزاری تجمعات اعتراضی، اطلاعرسانی رسانهای و شکایت رسمی به نهادهای عدلی و امنیتی – ولو به صورت نمادین-، صدای خود را بلند کنند و اجازه ندهند موضوع به فراموشی سپرده شود.
۳. کمک مالی و پشتیبانی هزارههای خارجنشین
هزارههای مقیم خارج کشور نقش مهم و حیاتی در تقویت مقاومت مردمی علیه کوچیها دارند. مردم داخل کشور، اغلب فقیر و بیدفاعاند و توان مالی برای تأمین امنیت، خرید تجهیزات محافظتی، یا حمایت حقوقی ندارند.
جامعه هزارههای مهاجر و خارجنشین باید با ایجاد صندوقهای حمایتی، جمعآوری کمکهای مالی و ارسال آن به مناطق در معرض تهدید، به همتباران خود یاری برسانند. این کمکها میتواند برای اهای محل ، تأمین وسایل ارتباطی و حمایتی، استخدام وکیل برای پیگیری حقوقی پروندهها، و رسیدگی به خانوادههای قربانیان استفاده شود.
مبارزه علیه کوچیها، بدون اتحاد، بدون حضور همگانی، و بدون پشتیبانی مالی کافی، ممکن نیست. اگر مردم محل متحد شوند، همه باهم در برابر تجاوز بایستند و از حمایت مالی و رسانهای هزارههای خارجنشین برخوردار گردند، کوچیها دیگر جرئت تکرار جنایتهایی چون قتل محمد زمان احمدی را نخواهند داشت.
این مسیر، دشوار اما ممکن است؛ و تنها با همدلی و ایستادگی، میتوان آیندهای نسبتاً امن و آرام تری برای مناطق مرکزی افغانستان ساخت.