هزاره های دهله و دهلویان بیشتر در اندراب زندگی می کنند. اصل این مردم از دهله قندهارند. دهله ی قندهار در دو دوره زمانی به اوغان های ناقل سپرده شد. یک بار در دوران هجوم نادر شاه افشار به قندهار که او انتقام سختی از هزاره ها گرفت. نادر شاه افشار، هزاره ها را از قندهار و اطراف آن برون راند و زمین های آن ها را به اوغان های ناقل داد. در همین زمان بود که هزاره ها بخشی از قندهار، شمال آن و بخشی از زمین دهله را از دست دادند.
دیگر بار در دوران هجوم عبدالرحمان، هزاره ها بخش دیگر از زمین دهله، وادی ارغنداب و زمین داور را از دست دادند. هزاره های دهله در این دو نوبت به سراسر افغانستان پراگنده شدند. در همین زمان است که چند طایفه از آنان به اندراب پناه گزیدند و ساکن آن جا شدند.
دهله در مرور زمان داله شده است. اکنون در روی زمین پدری هزاره های دهله، سد و بندی زده اند که به آن (بند داله) می گویند. در جاغوری جای است که به آن داله می گویند. داله هرکجا باشد بی ارتباط با دهله قندهار و هزاره های دهله نیست.
برخی فاتحان هند را به هزاره های دهله نسبت می دهند. از این رو، آن را دهلی می خواهند. شاعر بلند آوازه ی هزاره های خلج، حضرت امیر خسرو دهلوی را از این نسبت دهلوی می گویند. دهلوی در وصف هزاره ها و تار این مردم شعری دارد که چنین شروع می شود:
هزاران قول خوب و نغز و باريك
از او يابند چـــون تار هـــــزاره.
دهلویان هزاره ساکن در اندراب در نزدیک پلخمری به دوشاخه تقسیم می شوند: یکی دهله (سبزی) و دیگری دهله (کندی). دهله سبزی در پایین و میان دره نوبهار زندگی می کنند و دهله کندی در بالای دره نوبهار به سر می برند. محل زندگی آنان به دره ی پسکندی یاد می شوند.
این مردم بیشتر به زمین داری و مال داری اشتغال دارند. از نظر فزیکی، زندگی، آداب و رسوم با هزاره های هزارستان تفاوت چندانی ندارند.
امان وفا