هفته گذشته هنگامی که وارد دوشنبه، پایتخت تاجیکستان شدم، گروه بزرگی از چهرههای آشنای سیاسی و امنیتی افغان از امریکا و اروپا و منطقه همزمان با من وارد فرودگاه کشوری با جمعیت ده میلیونی در شمال افغانستان شدند.
بسیاری از این مهمانان تاجیکستان برای شرکت در نشستی آمده بودند که در آن بحث درباره سرنوشت افغانستان بود. مقامهای تاجیکستان این بار بیش از پارسال با آغوش باز از کسانی پذیرایی کردند که هوای تغییر و حتی سرنگونی طالبان را به سر دارند.
تاجیکستان پس از برگشت طالبان به قدرت در افغانستان در اسد ۱۴۰۰، به بازیگر مهم در قضیه افغانستان بدل شده است. این همسایه فارسیزبان کوچک افغانستان که در این مدت یکتنه و آشکارا از نیروهای ضد طالبان حمایت کرده و به جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود، دفتر و دیوان داده، بیش از پیش در سطح منطقهای و بینالمللی علیه طالبان یارگیری میکند.
رئيسجمهور تاجیکستان در مجالس بینالمللی هم از نقض حقوق تاجیکهای افغانستان توسط طالبان آشکارا انتقاد کرده است. تاجیکستان بارها گفته که طالبان نمیتواند به نمایندگی از تمام مردم این کشور حکمرانی کند. به همین خاطر، به نظر میرسد بزرگترین منبع امید برای نیروهای مخالف طالبان همین کشور شده است.
تاجیکستان تقریبا تنها کشوری بود که از اول برگشت طالبان علیه این گروه ایستاد. تاجیکها در ابتدا هیچ کشوری برای مخالفت با طالبان در کنارشان نداشتند و حتا روسیه، همپیمان نزدیکشان میلی به حمایت از سیاست خارجی تاجیکستان در قبال افغانستان نشان نداد. اما، این بار که من در دوشنبه با مقامهای تاجیک و کارشناسان امور افغانستان حرف میزدم، فضا اندکی تغییر کرده بود.
روسیه بعد از دو سال از حاکمیت طالبان برای اولین بار به صورت علنی میزبان نشست مخالفان طالبان در مسکو بود. این تصمیم بر فضای عمومی تاجیکستان نیز اثر گذاشته بود. به دنبال آن تاجیکستان برای دومین بار میزبان گفتوگوهای امنیتی هرات بود. بدون حمایت ریاستجمهوری و به دور از برنامه تضعیف طالبان، چنین نشستهایی در تاجیکستان ممکن نیست.
من که برای پوشش این نشست به تاجیکستان رفته بودم، حاشیه گفتگوهای امنیتی هرات توجه مرا بیشتر جلب کرد. در حاشیه نشست و در گفتگوهای غیر رسمی مسایلی مطرح شد که احساس کردم مهمانان و شماری از چهرههای میزبان یا نمیخواستند در مورد آن حرف بزنند یا هم بنابر ملاحظاتی نمیتوانستند به صورت علنی بیان کنند.
به طور نمونه، یکی از مهمانان ویژه این نشست توانسته بود با امامعلی رحمان، رئیس جمهوری تاجیکستان دیدار کند. از او پرسیدم که آقای رحمن تازه از سفر مسکو و دیدار با پوتین برگشته، دیدگاه او در مورد افغانستان چه بود؟ با تبسم پاسخ داد و گفت خیلی خرسند بود. یکی دیگر از مهمانان نشست که نزدیک به دولت یکی از کشورهای منطقه بود، گفت روسیه با برگزاری نشست مخالفان طالبان در مسکو تصمیمش را در باره طالبان اعلام کرد.
هرچند زود است که گفته شود روسیه از طالبان روگردانده و به دنبال قطع رابطه با اداره حاکم در کابل است، اما نفس برگزاری نشست مسکو که با هزینه مالی و سیاسی یک حزب روسی نزدیک به کرملین برگزار شده، چراغ سبزی برای حمایت مالی از جبهات مقاومت ضدطالبان است.
در این سفر مشخص بود که دیدگاه کشورهای منطقه در قبال طالبان تغییر کرده است. نگرانی از آدرس افغانستان و رشد بنیادگرایی در این کشور در چهرههای هر یک از مسئولان و کارشناسان کشورهای منطقه دیده میشد و هرکدام با این بیان که با طالبان نمیشود همسایه خوب بود، ابراز نگرانی میکردند.
برخی کارشناسان، رشد مدارس دینی و افراطگرایی در افغانستان را به بمب اتمی تشبیه کردند. شماری دیگر نگران حضور گروههای تروریستی در بدنه طالبان بودند. کشورهای آسیای میانه قبلا باور داشتند که با گفتوگو با طالبان میتوانند برای این مشکلات چارهای پیدا کنند، اما تنش طالبان با پاکستان بر سر تیتیپی ناامیدی شدیدی را در میان کشورهای آسیای میانه برای حل این مشکل ایجاد کرده است.
در دیدارهای غیررسمی دریافتم که حتا پاکستان به دلیل مخالفتهای اخیرش با طالبان بر سر تیتیپی با سران جبهه مقاومت تماس گرفته است. براساس گزارشها، پاکستان حتی شعبهای را برای تماس با جبهه مقاومت و نیروهای مسلح مخالف طالبان ایجاد کرده است. یکی از مقامهای امنیتی پاکستان به ما گفت که این روزها به شدت دنبال آدرس نیروهای مخالف طالبان است. هرچند بسیاری از کارشناسان میگویند که این نیز شگرد پاکستان برای استفاده از این نیروها در بازی زرگری با طالبان است. با آنهم این امر نشان میدهد که منطقه به این باور رسیده است که نباید تمام تخم مرغها را در سبد طالبان گذاشت.
رابطه همسایه دیگر افغانستان، جمهوری اسلامی ایران با طالبان نیز شاهد نشیب و فراز بوده است. از یکی از کارشناسان ایرانی که به دولت جمهوری اسلامی ایران نزدیک است، پرسیدم که روابط جمهوری اسلامی با طالبان بسیار پیچیده است؛ چطور میتوان دوست طالبان بود و همزمان از جبهه مقاومت میزبانی کرد؟ پاسخش کوتاه بود، طالبان دوست ایران نیست اما به دلایلی در شرایط فعلی نمیخواهد با آنها درگیر شود. این شرایط کی و چگونه تغییر خواهد کرد، مشخص نیست.
مسئله این است که هنوز تاجیکستان و در کل منطقه درباره میزان توانمندی نیروهای ضدطالبان به ویژه جبهه مقاومت، اطمینان ندارند. چندپارچگی و نبود یک برنامه منظم برای مبارزه علیه طالبان چیزی بود که بر زبان همه کارشناسان منطقه میچرخید. حتی یکی از مقامهای کشور میزبان میگفت کشورها حاضر اند با جبهه مقاومت همکاری کنند، اما این جبهه باید تکانی به خود بدهد.
جبهه مقاومت در دو سال گذشته در میدان نبرد حرف زیادی برای گفتن نداشته است. اما حملات پراکنده جبهه آزادی این اواخر بالا گرفته است. طالبان توانستهاست تلفات سنگینی بر جبهه مقاومت وارد کند، چنانچه گفته میشود بیش از ۴۰۰ نیروی این جبهه در نبرد با طالبان کشته شدهاند. در برخی نقاط هم که نیروهای جبهه مقاومت حضور داشتند به دلیل تلفات و سردی هوا منطقه را ترک کردند.
با اینحال، جبهه مقاومت و مخصوصاً شخص احمد مسعود بیشتر با برگزاری کنفرانسها در کشورهای مختلف تا حدی توانسته خودش را به عنوان رقیب طالبان به جهان معرفی کند.
شماری از چهرههای جبهه مقاومت در تاجیکستان را خوشبین یافتم که با تغییر سیاست شماری از کشورهای قدرتمند منطقه نسبت به طالبان، شکی در گسترش فعالیت آنها باقی نمیماند. در این معادلات سیاسی جایگاه جبهه آزادی خالی است. گروههای سیاسی شورای عالی مقاومت برای نجات افغانستان نیز در این نشستها حضور فعالی دارند اما در میدان نبرد دیده نمیشوند. گرچه هنوز پنجره گفتوگو با طالبان کاملا بسته نشده است، اما امیدواری به تغییر طالبان و امکان رسیدن به آشتی ملی با ابتکار طالبان روز به روز کمرنگتر میشود.