تبلیغات
18 میزان 1404 10:13:47

انسان گرگ انسان است؛

برای اولین بار این عبارت در یونان به کار برده شد به طوری‌که آن را “پلوتس” در نمايشنامه “آسیناریا” استفاده‌ کرد و سپس “توماس هابز” آن را به عنوان یک دیدگاه به کاربرد و به نام ایشان هم شهرت یافت. این جمله‌ در کتاب شهروند توماس هابز در قرن هفدهم در اوج جنگهای اروپا به عنوان یک نظریه به کار رفت.
شاید کسانی باشد که این نظریه را مورد قبول ندانند. اما در شرایطی واقعیت نشان داده است که انسان‌های قدرتمند از درندگی گرگ هم پیشی می‌گیرند. من به بعد روان شناختی آن کاری ندارم ولی واقعیت‌های زندگی اجتماعی این گونه وقایع را بسیار به ثبت رسانده است. خوبست کمی به حاکمیت ها و قدرتشان در یک برهه ای از زمان دقت کنیم. در تاریخ خوانده ایم که حاکمیت های اموی و عباسی وقتی می‌خواستند توسعه قلمرو بدهند و یا وقتی با مخالفین شان رو به رو می‌شدند از هیچ نوع خشونتی دریغ نمی‌کردند.
در تاریخ خوانده ام که وقتی سپاه اموی به سرداری شخصی به نام یزید بن زیاد بر طبرستان سيطره یافت چهل هزار انسان را در یک هفته از بین برد و وقتی خالد بن ولید بر سرزمین ترک و فارس سيطره یافت تنها ۸۰ هزار کنیزک زیبا روی را از این سرزمین به اسارت برد.
وقتی طالبان توان یافتند انسان‌ها را در افغانستان در شاهراه، جاده‌ها، دانشگاه، مکتب، مساجد، سالن‌های ورزشی، کورس، بيمارستان و هر جایی که توانستند کشتند.
و اینک در خاور میانه، در لبنان و فلسطین انسان‌ها قتل‌عام می‌شوند و این انسان است که انسان می‌کشد و کسی بازخواست نمی‌کند، حقوق بشر کشک است. به زن، کودک، پیر مرد، پیر زن رحم نمی‌شود، می‌کشد و می‌کشد و باز هم ول کن نیست. این است انسان گرگ انسان‌ و لذا باید تلاش کرد که همیشه قدرتمند باشی تا قربانی و نسل‌کشی نشوی.
اما یک نظریه دیگر هم هست که لزوما کسی که جنگ را آغاز می‌کند پایان دهنده آن نیست، ممکن است که جنگ را کسی دیگر پایان بدهد.
پس انسان گرگ انسان است!
علی اکبر فیاض

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه شما پس از تایید مدیریت نمایش داده خواهد شد.