بررسی مختصری از زندگی احمدشاه ابدالی
افغانستان كشوري داراي تاريخ نسبتاً كهن شش هزار ساله است كه فرهنگهاي مختلف را درخود جاي داده است. هجوم كشور گشايان زيادي را برخود ديده است. از اسكندر مقدوني كه از اروپا خود را به افغانستان رساند و از اين كشور به طرف هند عبور كرد، تا چنگيز خان از شرق و تيمور از شمال. افغانستان كشوري است كه با سپاه كشورهاي بزرگ و قدرتمندي دست و پنجه نرم كرده است. افغانستان كشوري است كه درطول تاريخ به نامهاي آريانا، سرزمين باختر، كابلستان، زابلستان، خراسان و بالاخره افغانستان ياد شده است. نام قديم افغانستان «آريانا» بوده و «اراتسفن» در قرن سوم قبل از ميلادو« موسس خورني» در قرن چهارم و پنجم ميلادي از آن ياد كرده است. خراسان نام افغانستان عصر ميانه است. نام خراسان در طول قرون وسطي تا سده نوزوده ميلادي بر اين كشور اطلاق ميشده است. واژه خراسان ريشه در زبان پهلوي دارد و به معناي شرق و محل طلوع خورشيد است. و بر مسكوكات برخي شاهان يفتلي نام خراسان حك شده است. فخر الدين گرگاني (445 قمري ) شاعر شيوا و مقتدر دري زبان در مورد خراسان ميگويد.
خوشــا جــانــا بر و بــوم خـراســـــــان دروبـاش و جهــان را ميخــور آســان
چه خوش نامست و چه خوش آب و خاكست
زمين و آب و خاكش هر سه پاك است
حصه خراسان را از «ري» تا «تخارستان» گويند. افغانستان افغانستان در زمان تيموريان هرات، نام يك منطقه كوچك و محدود در جنوب كشور بود كه نواحي سليمان كوه را در بر ميگرفت. بعد از تسلط قبيله «سدوزايي» و بعداً «محمد زايي» اين نام به مرور زمان بر كل كشور اطلاق گرديد. ولي تا زمان امير عبدالرحمن خان و پسرش حبيب الله ولايات شمالي تحت نام افغانستان در نيامده بود. بعد از استقلال در سال 1919م اين نام بر سراسر افغانستان اطلاق گرديد. امروز اين نام بر كشوري اطلاق ميشود كه اقوام مختلف در آن زندگي ميكنند و فرهنگهاي متفاوت را در خود جاي داده است. كلمه افغان روزي به قوم مشخصي گفته ميشد، ولي اكنون تمام اقوام افغانستان به نام افغان ياد ميگردند و اين نام صبغه ملي به خود گرفته است. در عين اينكه تمام اقوام ساكن، افغانستان را، كشور مشترك خود ميدانند. تشكيل دولت افغانستان توسط احمد شاه دراني احمد شاه ابدالي كه بعدها به «احمد شاه بابا» ملقب گرديد، در سال 1732م در شهر هرات تولد يافت. در اكتبر 1747م به پادشاهي افغانستان منتخب گرديد و در سال 1773م در كوه توبه وفات نمود. افكار و اعمال احمد شاه دراني در زندگي سياسي ملت افغانستان تاثير مهمي داشته و جريان تاريخ اين كشور را از سويي به سويي ديگر كشانده است. احمد شاه بعد از يك دوره فتور دو قرنه در تاريخ سياسي افغانستان ظاهر شد و موسس دولت مستقل در افغانستان گرديد. وي امپراطوري عريض و طويلي را در خراسان و هندوستان تاسيس نمود. احمد شاه پسر محمد زمان و برادر كوچكتر ذوالفقار خان سدوزايي بود كه در دوره ابداليان هرات، رياست آن شهر را براي مدت كوتاه به عهده داشت. مادر او «زرغونه الكوزي » خواهر «عبدالغني » بود كه از جانب نادر شاه پس از فتح قندهار به حكومت آنجا منصوب گرديد. وي در اوان جواني در اردوي نادرشاه داخل شد و به تدريج تا درجه نايبي قواي پاسداران افغان كه تعداد آنها به چهار هزار نفر ميرسيد، ارتقاء پيدا كرد. البته رجال نامي هوتكي و ابدالي در افغانستان قبل از زمان احمد شاه، استقلال را در قندهار و هرات اعلام نمود ولي موفق نشدند در داخل كشور يك اداره سياسي منسجم را بوجود آورند. نادر شاه كه وسعت امپراطوري او در شرق تا هند ميرسيد، در يكي از شبهاي ماه جون سال 1747م در منطقه خبوشان(قوچان فعلي) خراسان به قتل رسيد و بعد از آن حادثه، احمد خان ابدالي به طرف قندهار حركت كرد. بعد از رسيدن احمد خان به قندهار جرگهاي با شركت عدهاي از سران قبايل افغان در حومه قندهار كنوني داير گرديد و پس از مذاكرات طولاني به پيشنهاد يك نفر از درويشان عارف مسلك به نام «صابر شاه كابلي» احمد خان به پادشاهي انتخاب گرديد و اين درويش خوشه گندمي را به عوض تاج به كلاه احمد خان نصب كرد. صفات ظاهري احمد شاه در مورد صفات ظاهري احمد شاه برخي تاريخ نگاران نوشته اند: «مردي بلند قامت، تنومند، مايل به فربهي و ريش سياه، رنگ چهره اش مايل به سفيدي، قيافه او رويهم رفته با ابهت و با وقار بود» احمد شاه ملت افغانستان را در حالي ملاقات كرد كه در احساسات و ديانت مشترك، ولي از جهت منافع متشتت و از نظر اقتصادي در تنگنا قرار داشتند. وي بعد از تشكيل دولت و اداره نظامي و نظم و نسق لشگر به جمع آوري سپاهيان زيادي اقدام كرد. در سپاه احمد شاه از همه اقوام افغانستان اعم از بلوچ، پشتون، ازبك، قزلباش، هزاره و تاجيك حضور داشتند. احمدشاه گرچه فتوحات زيادي را در هند و بلاد ديگر نصيب خود كرد و از نظر مسايل نظامي مردي شجاع، مدير و با تجربه بود كه بر اثر اين فتوحات؛ قلمرو و سيعي تشكيل داد كه علاوه بر افغانستان كنوني شامل كشمير، لاهور، سند، شال ومستونك نيز ميشد، اما در ارتباط با مسايل فرهنگي، اقتصادي، عمران و آباداني كشور توجه چنداني نكرد. در طول 25 سال سلطنت وي در جهت تاسيس مدرسه، تعليمگاه و كتابخانه و آموزش و توليد اقتصادي و صنعت، اقدامي صورت نگرفت. وي نسبت به سياست داخلي، برخلاف رهبران قبلي افغانها كه هدف شان تاسيس امارت محدود براي يكي از قبايل افغان در منطقه سكونت خودش و يا فتح اراضي در هند و ايران و تشكيل امپراطوري بود، وي از همان اول ارادهاش را به تاسيس دولت در داخل افغانستان متوجه ساخت. بابراين شهر قندهار را پايتخت دولت جديد قرار داد و تصميم گرفت افغانها را در داخل دولت جمع نموده و سپس به فتوحاتش اقدام كند و لذا به اين جهت اردوي منظمي را بوجود آورد و به لشكر كشي پرداخت. احمد شاه به مجرد اينكه اولين دسته سپاهش آماده كار گرديد به عزم فتح كابل برآمد و به جانب پيشاور و لاهور و دهلي پيش رفت. در لشكركشي اول احمد شاه در اوايل دسامبر 1747م صورت گرفت كه با هيجده هزار نفر از پيشاور به سوي لاهور حركت كرد و از رود سند عبور نمود. در اين پيشروي به غنايم زيادي دست يافت. در حمله دوم به هند طي قرارداد صلحي بنا شد كه ماليات محلات سيالوك. او رنگ آباد و بسود كه سالانه به 14 لك روپيه ميرسيد به دولت افغانستان پرداخت شود. احمد شاه چند بار ديگر نيز به هند لشكر كشيد كه عدم توفيقها زيادي را در پي داشت. و ي در طول سلطنتش به جانب شمال و غرب افغانستان فعلي نيز لشكر كشيد كه برخي به فتح و برخي به صلح و شكست منجر شد. وي به علت داشتن بيماري قند خون بعد از برگشتن از هند و پنجاب روز به روز ضعيفتر شد و زخمي هم كه بر اثر افتادن از اسب روي بيني اش ايجاد شده و ناسور گشته بود در سن 51 سالگي در «كوه توبه» كه به خاطر استغفار گناهان رفته بود و در جنوب شهر قندهار وفايت يافت. (23 اكتبر 1772 م) آثار ساخته و يا ترميم شده در عصر احمد شاه
1- بناي جديد قندهار: اين شهر بعد از سقوط امپراطوري نادري با نقشه معماران ايراني و هندي به نام «احمد شاهي» و مقلب به «اشرف البلاد» بنا گرديد. شهر به شكل مستطيل بي قاعده بنا يافته، در اطراف آن حصار بلند با برجها به فواصل معين از گل و خشت كشيده شده و شش دروازه داشت. ارگ شاهي در سمت شمال شهر، داراي حصار جداگانه بود. شهر چهار بازار اصلي داشت كه از تقاطع دو جاده مستقيم تشكيل گرديده بود و در نقطه تقاطع آنها گنبد بلندي به نام چهار سوق بنا يافته بود. تاريخ بنيانگذاري شهر احمد شاهي را مقارن سال 1761 م نوشتهاند. 2- نوسازي حصار كابل: احمد شاه چون از اهميت سوق الجيشي كابل از طريق لشكر كشيهايش به هند آگاهي داشت، كار استحكام اين شهر را روي دست گرفت. در سال 1752 م به سپهسالار «سردار جان خان» دستور داد تا حصار قديم شهر را كه به مرور زمان و بي اعتنايي زمامداران رو به ويراني نهاده بود، از نو تعمير نمايد. وي اين كار را مدت پنج ماه به سر رسانيد و حصار قديمي شهر را كه بعد ها بر اثر گسترش شهر برخي از قسمت هاي آن از بين رفت، آباد كرد. اوضاع منطقه هنگام به قدرت رسيدن احمد شاه دراني هنگامي كه احمد شاه در جرگه شير سرخ قندهار توسط سران ايلات افغاني به عنوان شاه انتخاب شد، افغانستان وحدت سياسي و اداري نداشت. حدود دو قرن مردم و سرزمين افغانستان صرفاً در مقابل حملات لشكرياني كه از خارج اين مرز وبوم هجوم آورده بودند نظاره ميكردند. گاهي به دفاع روي ميآوردند و گاهي هم اماكن و اموال مورد تخريب و چپاول ديگران قرار ميگرفت، بعد از سقوط دولت سلطان محمد خوارزم شاه و جنگ و گريز سلطان جلال الدين گرچه وي با حمايت مردم افغانستان در پروان و غزني در مقابل لشكريان چنگيز خان ايستاد. اما به تلافي آن چنگيز خان بلخ و باميان را با خاك يكسان كرد. تيمور خان غزنه و بست را از ميان برد و نادر خان افشار از غرب كشور افغانستان تا هند پيشرفت. گرچه مدت كوتاهي ابداليان در هرات و هوتكيان در قندهار حكومت كردند ولي اين حكومت ها محلي و زود گذر بودند. زماني كه يك قدرت بيروني آنها را تهديد ميكرد، از درون و برون فرو ميريخت به طوري كه نادر خان افشار هوتكيان را در اصفهان و قندهار و ابداليان را در هرات از بين برد. اما مردم افغانستان توانستند بعد از به قتل رسيدن نادر افشار در نزديكي شهر مشهد و درگيري آنها بين خودشان، با آمدن اردوي افغان به قندهار دولت تشكيل دهند و بار ديگر همانند دولتهاي مستقل افغان قديم، طاهريان هرات، و صفاريان زرنج و سامانيان بلخ و غزنويان و خوارزمشاهيان، خود سر نوشت خويش را بدست بگيرند. همزمان با قدرت رسيدن احمد شاه دراني كشور ايران در هرج ومرج كامل به سر ميبرد. سران قبايل مختلف و قومندانهاي نادر هر يك منطقه اي را به دست گرفتند. بعد از به قتل رسيدن نادر شاه يك برادرش خود را شاه خراسان خواند و ديگري او را كور كرد و سپس مردم هر دو را از ميان برداشتند. مناطق مختلف ايران از هم جدا شده بود تا اينكه «كريم خان زند » يكي از قوماندانهاي با تدبير نادر در سال 1757 م به اين پراكنده گي خاتمه داده و به نام «وكي الرعيا » يا قدرت را به دست گرفته، حكومت مركزي بوجود آورد. وقتي كه احمد شاه دراني به قدرت رسيد، سلسله كورگاني در هند بسيار ضعيف شده بود. «محمد شاه » پادشاه هند هنگامي كه در سال 1747 م احمد شاه دراني به طرف هند لشكر كشيد وفات يافت و به جاي پدر «احمدشاه مغولي » قدرت را به دست گرفت. اما احمد شاه دراني در عمروي دهلي را فتح كرد. بعد از فتح دهلي احمد شاه دراني از سرزمين هند ماليات ميگرفت و با حاكم هند روابط حسنه برقرا نمود و دختر خاندان شاهي كور گاني را براي پسرش تيمور شاه به زني گرفت. افغانستان بعد از احمد شاه دراني با اين خانواده شاهي نيز روابط نسبتاً دوستانه داشت تا اينكه با ورود نيروهاي انگليس به هند به كلي منقرض شدند. در اين زمان بر آسياي مركزي خانواده جنيدي حكم ميراندند. اين حاكميت تقريباً از ابتداي قرن 17 ميلادي آغاز شده بود و تا زمان تيمور شاه فرزند احمد شاه دوام پيدا كرد. شمال افغانستان مورد حملات لشكريان جنيدي قرار داشت تا اينكه در سال دوم پادشاهي احمد شاه (1749م) «شاه وليخان و زير» به شمال كشور فرستاده شد و دولت جنيدي تعهد كرد كه به سرزمين افغانستان حمله نكند و در مقابل دولت افغانستان تعهد نمود از آنان حمايت كند. در سال 1767 طي موافقتنامه اي درياي امون به عنوان مرز افغانستان و امارت بخارا به رسميت شناخته شد. در سال 1785 م دولت جنيدي از بين رفته و دولت منغيته ازبكي بر آسياي ميانه مسلط گشت. بعد ها همچنان كه افغانستان مورد تهديد انگليس قرار گرفت آنها نيز با فشار و تهديد روسها مواجه گشتند تا اينكه آخرين پادشاه آنان بر اثر فشار روسها به افغانستان پناهنده شده و از بين رفت.
منابع و ماخذ
1. عروج باركزايي، ادوارد الالسيس پيرس، مترجم: عبدالرحمن پژواك و محمد عثمان صدقي، مطبع عمومي كابل 1333 شمسي.
2. نگاهي به تاريخ معاصر افغانستان، محمد ابراهيم عطايي، مترجم: جميل الرحمن كامگار بنگاه انتشارات ميوند، چ. اول 1383 هـ.ش.
3. تاريخ مختصر افغانستان، عبدالحي حبيبي، چ. سوم 1377 هـ.ش دانش كتابخانه پيشاور
- سراج التواريخ: فيض محمد كاتب،1331شمسي، طبع دارالسلطنه كابل.
5. احمد شاه بابا، ميرغلام محمد غبار، دانش كتابخانه، چاپ دوم، پيشاور 1376شمسي
6. افغانستان در پنج قرن اخير، ميرمحمد صديق فرهنگ، جلد اول، انتشارات محمدوفايي، چاپ دوم قم 1374شمسي. - بالاحصار كابل و پيشآمدهاي تاريخي، احمد علي كهزاد جلد اول، مركز نشراتي ميوند. پيشاور، چاپ دوم 1378 شمسي.
8. حسين علي يزداني «حاج كاظم»، پژوهشي در تاريخ هزارهها»، جلد دوم ،چاپ اول، قم1373شمسي 9. افغانستان در مسير تاريخ، ميرغلام محمد غبار، جلد اول، صحافي احساني، قم 1375شمسي