تبلیغات
27 اسد 1404 06:33:48

کوچی‌گری؛ ابزار ظلم سیستماتیک بر مردم هزاره و تهدیدی علیه وحدت ملی افغانستان/ هاتف مختار

اشاره : دکتر هاتف مختار در این مقاله خود نشان میدهد که او با استبداد از هرجنسی باشد، در می آویزد ، چون به خوبی میداند که و حدت ملی وهمبستگی تاریخی اقوام افغانستان زمانی پا میگیرد که سفت ومحکم در کنار هم بدون تفکیک وتمایز، در مقابل بیداد گران زمان به مقابله برخیزیم. مهم نیست که استبدادگری متجاوزان و غارتگران در شمال ، جنوب ، شرق ، غرب ویا در مرکز افغانستان باشد. دکتر مختار به پدیده کوچی گری به عنوان نماد استبداد بر جامعه هزاره اشاره میکند و ایلغار کوچی ها را بر مناطق مشخص بر میشمارد. او نخستین روشنفکر پشتون تبار با وجدان است که بدون هرگونه ملاحظه ای قومی بر ستمگری کوچی ها بر هزاره ها انگشت میگذارد و برضد این سرکوب ، تاراج وغارت می ایستد. از قوم پشتون میخواهد که در کنار هزاره ها قرار گرفته و به ستمگری کوچی ها در مناطق هزاره نشین خاتمه بدهد. درحالیکه به دکتر هاتف مختار این وجدان بیدار، درود می فرستم، مخاطبان عزیز را به خواندن مقاله ای وزین شان که درشبکه X منتشر کرده است ، دعوت می نمایم . علی تقوایی

کوچی گری ؛ ابزار ظلم سیستماتیک برمردم هزاره …

در روزگاری که افغانستان بیش از هر زمان دیگر نیازمند همبستگی ملی و تلاش مشترک اقوام برای ساختن جامعه‌ای عادلانه و باثبات است، پدیده‌ی دردناک کوچی‌گری به عنوان ابزاری برای سرکوب، کوچ اجباری و حذف مردم بومی، به‌ویژه جامعه‌ی هزاره، با شدت و وسعت بی‌سابقه‌ای ادامه دارد. این روند، که در سایه‌ی حمایت، سکوت و حتی همراهی مستقیم حکومت طالبان انجام می‌شود، تهدیدی جدی برای حقوق بشر، عدالت اجتماعی، و بنیان‌های وحدت ملی افغانستان به شمار می‌رود.

ناهور، بهسود، کندیر، پسابند، پنجاب و ورس؛ قربانیان خاموش یک فاجعه ساختاریافته

از ولسوالی ناهور در ولایت غزنی گرفته تا بهسود در میدان‌وردک، و از کندیر دایکندی و پسابند غور تا پنجاب و ورس بامیان، کوچی‌ها با پشتیبانی آشکار طالبان، به سرزمین‌هایی هجوم می‌برند که قرن‌ها خانه و مزرعه‌ی مردم بومی بوده‌اند.

در ولسوالی ناهور، طالبان نه‌تنها مانع ورود کوچی‌های مسلح نشده‌اند، بلکه به‌صورت مستقیم از آن‌ها حمایت کرده‌اند. در این منطقه، کوچی‌ها کشتزارهای مردم را آتش زده‌اند، و رمه‌های‌شان را آزادانه در زمین‌های زراعتی مردم رها کرده‌اند تا محصولات زراعتی را نابود کنند. این اقدامات به صورت هدفمند و سازمان‌یافته انجام شده و طالبان نه‌تنها هیچ اقدامی برای جلوگیری نکرده‌اند، بلکه با حضور نظامی در منطقه، مردم معترض را تهدید و سرکوب کرده‌اند. همچنین گزارش‌هایی از کشته و زخمی‌شدن مردم بی‌دفاع توسط طالبان در جریان مقاومت‌شان در برابر کوچی‌ها منتشر شده است.

در کندیر دایکندی و پسابند غور نیز وضعیت مشابهی حاکم است. کوچی‌ها در این مناطق با استفاده از سلاح، چراگاه‌ها را تصرف کرده، مزارع را تخریب و مردم را تهدید به ترک اجباری خانه‌های‌شان کرده‌اند.

فاجعه‌بارتر از همه، کوچ اجباری مردم ولسوالی های پنجاب وورس بامیان است که با همدستی و پشتیبانی مستقیم طالبان صورت گرفته است. در این ولسوالی، کوچی‌های مسلح با حمایت نیروهای امنیتی طالبان وارد مناطق مسکونی شده‌اند، زمین‌های مردم را غصب کرده، احشام و دارایی‌های‌شان را ربوده، و ده‌ها خانواده را به زور وادار به ترک خانه و زندگی‌شان کرده‌اند.

در بهسود نیز، در سال‌های اخیر ده‌ها تن از مردم غیرنظامی توسط طالبان و کوچی‌های مسلح به قتل رسیدند و هنوز هم وضعیت ناامن و بحرانی بر منطقه حاکم است.

طالبان؛ شریک، حامی و عامل اصلی جنایت

طالبان درتمام این فجایع نه‌تنها نقش نظاره‌گر نداشته‌اند، بلکه با صدور اجازه‌نامه، حمایت نظامی، سرکوب اعتراضات مردم، و بازداشت مدافعان محلی، عملاً در کنار کوچی‌ها ایستاده‌اند. آن‌ها در واقع کوچی‌گری را به ابزاری برای تغییر ترکیب قومی و تضعیف جامعه‌ی هزاره بدل کرده‌اند. این اقدامات نقض صریح حقوق بشری، اصول شهروندی و عدالت قومی است و باید به عنوان جنایت سیستماتیک در سطح ملی و بین‌المللی پیگیری شود.

تهدید علیه وحدت ملی و روحیه ملت‌سازی

ادامه‌ی روند کوچی‌گری و ظلم علیه هزاره‌ها، اعتماد میان اقوام، همزیستی مسالمت‌آمیز، و مفهوم ملت واحد را به‌شدت خدشه‌دار کرده است. وقتی هزاران خانواده از ناهور، ورس، دایکندی و بهسود فقط به‌خاطر قومیت‌شان آواره می‌شوند، چگونه می‌توان از وحدت ملی سخن گفت؟

این سیاست تبعیض‌آمیز، خطر شعله‌ور شدن اختلافات قومی را افزایش می‌دهد و جامعه را از درون تهی و متزلزل می‌سازد. هیچ ملتی بر پایه‌ی ظلم و حذف اقلیت‌ها پایدار نخواهد ماند.

ندای مسئولیت‌پذیری و همبستگی

به عنوان یک انسان مسئول و فعال اجتماعی، از تمامی مردم شریف افغانستان، به‌ویژه نخبگان، روشنفکران، علما، فعالان مدنی و سیاسی جامعه پشتون، با صدای بلند می‌خواهم که در برابر این جنایات خاموش ننشینند. امروز، مردم هزاره قربانی‌اند، اما اگر عدالت قربانی شود، فردا نوبت دیگران خواهد بود.

از همه‌ی آزادگان، به‌ویژه جامعه عدالت‌خواه پشتون تقاضا دارم که در کنار مردم مظلوم هزاره از ناهور، بهسود، پنجاب و ورس بامیان، کندیر دایکندی و پسابند غور بایستند. دفاع از حق یک قوم، دفاع از بنیادهای انسانی و ملی است. تنها با ایستادن در برابر ظلم و تبعیض است که می‌توان افغانستانی متحد، عادل و پایدار ساخت.

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه شما پس از تایید مدیریت نمایش داده خواهد شد.