در مورد زمان ورود تشیّع و گسترش آن در افغانستان اختلاف نظر وجود دارد که در اینجا به دو نظریه اصلی در این باره اشاره می کنیم:
الف. ورود تشیّع (مذهب شیعه) در عهد صفوی
عده ای بر این اعتقادند که در عصر حکومت صفویان و بخصوص دوران پادشاهی شاه عبّاس، مذهب شیعه وارد افغانستان شده است. این نظریه ابتدا توسط ومبری در سال 1895 ارائه شد. وی در مورد شیعه شدن هزاره ها چنین می گوید: «شاه عبّاس آن ها هزاره ها را مجبور کرد مذهب شیعه را بپذیرند.» مدتی بعد شرمن نیز نظریه مشابهی ارائه کرد: «مذهب شیعه تنها می تواند از طریق غرب، از ایران تنها ملت مهم شیعه در جهان اسلام وارد هزاره جات شده باشد. هزاره ها مانند فارس ها، شیعه اثنی عشری هستند … تا ظهور صفویه، شیعه مذهب دولتی نشده و ایرانیان کاملاً به آن نگرویده بودند … بدین ترتیب، می توان نتیجه گیری کرد که مذهب شیعه چندی بعد از ظهور صفویه، یعنی حوالی قرن شانزدهم و یا بعد از آن به میان هزاره ها راه یافته است.
دلایلی در دست هستند که بر اساس آن ها می توان گفت: شیعه قبل از رسمی شدن در ایران، به صورت چشم گیری در افغانستان وجود داشته، هرچند ظهور صفویه در ایران بدون شک در گسترش آن نقش داشته است:
-
شیخ صدوق ابن بابویه قمی، که یکی از علمای بزرگ شیعه است، به خاطر فشار حکومت در سخت گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از ایشان تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند. ایشان نیز کتاب مهم و معروف خود، من لا یحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.
-
یکی از معتبرترین متون تاریخی زمان شاه عبّاس کتاب تاریخ امرای عباسی، نوشته اسکندر بیگ ترکمن می باشد که نشان می دهد شیعه پیش از صفویه، در افغانستان وجود داشته است. هزاره ها قبل از زمان شاه عبّاس شیعه بودند. دو یا سه هزار سرباز هزاره تحت فرمان دین محمّد خان ازبک در مقابل لشکر شاه عبّاس جنگیدند.
ب. همزمانی ورود اسلام و تشیّع (مذهب شیعه) به افغانستان
مطابق این نظریه، پیدایش تشیّع در هزاره جات مربوط به دوران حکومت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می باشد. در عصر خلافت ایشان بود که مردم «غور» (هزاره جات) اسلام را پذیرفتند و حضرت علی علیه السلام پرچمی برای رئیس غور فرستاد و او را به امارت آن کوهستان ابقا نمود. بدین صورت، محبت خاندان پیامبر در قلب مردم غور (هزاره جات) راسخ گردید. مؤلّف مختصر المنقول در این باره می گوید: «اعتقاد صاحب طبقات ناصری و فریدالدین مبارک شاه مرو رودی، که تاریخ سلاطین غور را به رشته نظم درآورده، آن است که اهل غور در زمان خلافت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام مسلمان شدند و سبب آن بود که حاکم غور در آن زمان شخصی بود از اولاد ضحّاک و او منشوری به خط ید اسدالله الغالب علی بن ابی طالب علیه الصلاة والسلام به نام خود در باب حکومت غور حاصل کرده بود و اولاد او بدان مفاخرت کردندی و آن منشور تا زمان بهرام شاه ابن مسعود غزنوی در دست بود.»
از اظهارات زمجی اسفزاری نیز چنین برمی آید که غوریان به اینکه به دست حضرت علی علیه السلام مشرّف به دین اسلام شده بودند، افتخار می کردند و از سیاست های ظالمانه بنی امیّه پیروی نمی کردند. وی می نویسد: «بدین مفاخرت دارند که در زمان بنی امیّه در جمیع ممالک اسلام بر سرهای منبر بر اهل خاندان رسالت لعن کردند، الی غور که لشکر بنی امیّه بدان ولایت راه نیافتند.»
مذهب شیعه در افغانستان
شیعیان افغانستان از نظر جمعیت دومین مذهب مردم افغانستان به حساب میآیند که شیعیان افغانستان به دو فرقه تقسیم می شوند:
-
مذهب شیعه (اثنی عشری ) جعفری
-
مذهب شیعه اسماعیلیه
شیعیان اسماعیلی بسیار اندکند و در «بدخشان» زندگی می کنند. جمعیت اصلی شیعیان را شیعیان اثنی عشری تشکیل می دهند که از هزاره ها، قزلباش ها, سید ها , عده ای از تاجیک ها و پشتون ها ترکیب یافته اند. شیعیان به زبان فارسی صحبت می کنند و جمعیت اصلی شیعیان را هزاره ها تشکیل می دهند، به طوری که در افغانستان شیعه مترادف با هزاره می باشد.
در مورد جمعیت شیعیان، اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. دلیل این امر نبود یک حکومت مرکزی مقتدر است که بتواند مستقل از فشارها و نفوذهای قبیله ای و قومی عمل کند و نیز نیروی آموزش دیده و تجهیزات لازم را برای این کار فراهم کند. در دو دهه اخیر، به دلیل جنگ های پیاپی و عدم ثبات سیاسی، فرصتی برای این کار به وجود نیامده است. باعث شده است که گروه هایی با آمار سازی های جعلی و خودساخته بطور عمد آمار جمعیت اقوام شیعه مذهب را دستکاری و شرایط را بنفع خود تغییر بدهند.
بطور نمونه در سال ۱۳۹۱ آکادمی علوم افغانستان کتاب دایره المعارف آریانا را بازنگری و بازچاپ کرد که در آن بدون ذکر دلیل موجه درصد جمعیت اقوام شیعه مذهب بطور عمد بشدت کاهش داده شد.
تا قبل از نسل کشی بزرگ شیعیان افغانستان در سال ۱۲۷۲ شمسی هزارهها یکی از بزرگترین گروه های قومی مذهبی در افغانستان بودند که نزدیک به ۶۷ درصد از کل جمعیت کشور را تا قبل از قرن نوزدهم میلادی تشکیل میدادند. اما در سال ۱۸۹۳میلادی، بیش از نیمی از جمعیت آنان قتلعام شد.
هزارهها بزرگترین جمعیت شیعه مذهب را در افغانستان تشکیل میدهند.دیگر جمعیت های شیعه مذهب در افغانستان شامل قزلباشها، سادات و پارسیبانان هراتی هستند.همچنین اقلیتهایی از بلوچها، تاجیکها و پشتونها نیز پیرو مذهب شیعه می باشند. همچنین طبق تحقیقات مستقل و جامع جمعیت شناسی افغانستان که از سال ۲۰۰۶ تا به هم اکنون در دانشکده روابط بینالملل دانشگاه کلمبیا انجام پذیرفته ۲۵ درصد از جمعیت افغانستان را شیعیان جعفری و ۴/۵ درصد را نیز شیعیان اسماعیلی تشکیل می دهند
مذهب شیعه در افغانستان هیچ گاه در قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده و تنها مذهب رسمی کشور حنفی بوده است و شیعیان همواره از سوی حکّام و دولت مردان نادیده انگاشته می شده اند.
بسیاری از پژوهشگران خارجی، که در افغانستان به تحقیقات مردم شناسانه پرداخته اند، تحت تأثیر نگرش حکومت مرکزی، جامعه شیعی افغانستان هزاره ها را به فراموشی سپرده و کانون توجهات خود را قوم حاکم (پشتون ها) قرار داده اند، برای مثال، مونت استوارت الفنستون کتابی دارد به نام افغانان؛ جای، فرهنگ؛ نژاد در 650 صفحه که در سال 1808 میلادی آن را نگاشته است. او در مجموع، 5 صفحه را به هزاره ها اختصاص داده است.
آن گونه که واقعیت های تاریخی در چند سده اخیر نشان می دهند، دولت مرکزی همواره تلاش کرده است اسمی از این مردم در نشریات و جراید کشور برده نشود. در دائرة المعارف آریانا، که به همّت دانشمندان افغانی و با نظارت حکومت مرکزی نوشته شده و در 6 جلد و بیش از 5 هزار صفحه به چاپ رسیده، فقط چند سطر، آن هم درباره هزاره جات مرکز شیعیان نوشته شده است، بدون اینکه اسمی از مردم آن سرزمین ببرد. علی رغم سیاست های مبتنی بر تصفیه قومی و مذهبی علیه شیعیان، آن ها شدیدا به مذهب خود پایبند مانده اند.
غالب شیعیان از دستورات مذهبی خود در گذشته های دور و نزدیک منصرف نشده اند و به رغم مهمل بودن آزادی مذهبی آنان در قانون اساسی کشور و روش ظالمانه و حتی وحشیانه حاکم، تا حدّ مقدور به آن عمل کرده اند و در مواردی هم عبادات خود از قبیل مسح پا در وضو، دست باز در نماز، سجده بر خاک و امثال آن را در خفا بجا آورده اند.
در دوران کنونی، اوضاع بسیار متفاوت است و شیعیان در کنار اهل سنّت با هم زندگی می کنند و تا حدّ زیادی نگرش های منفی مذهبی نسبت به یکدیگر از بین رفته اند.
توزیع جمعیت شیعیان (پیروان مذهب شیعه) در افغانستان
1. شیعیان هزاره جات
غالبا در سرزمین هزارستان یا هزاره جات, در مرکز افغانستان و در مناطقی مانند ولایت های بامیان، مالستان، بلخاب، سرپل، ناور، کابل، مزارشریف، هرات، ولایت دایکندی، غزنی، شیخ علی، لعل و سرجنگل، جاغوری ، ارزگان، غور، جوزجان، سمنگان و بعضی , مناطق و ولسوالی ها زندگی میکنند. هزاره جات از نظر جغرافیایی، طوری قرار گرفته که ولایت بامیان در قلب و مرکز آن واقع شده است و سایر نواحی در اطراف آن قرار دارند. شهر باستانی بامیان بعنوان مرکز اصلی فعالیت سیاسی قوم هزاره و شیعیان افغانستان محسوب میشود.
در افغانستان، موقعیت جغرافیایی و محل زندگی شیعیان شدیدا متأثّر از مسائل مذهبی بوده است. بسیاری از شیعیان که اکنون در قلب افغانستان و ارتفاعات مرکزی زندگی می کنند، از روی میل و علاقه آنجا را برای زندگی انتخاب نکرده اند، بلکه فشار حکومت مرکزی، بخصوص سیاست کوچ اجباری، آن ها را از دامنه کوه ها به داخل ارتفاعات سوق داده است که از نقطه نظر دفاعی، به خاطر گردنه های صعب العبور مناسب به نظر می رسد اما شرایط زندگی در آنجا بسیار سخت است.
تمرکز اصلی شیعیان افغانستان در هزاره جات است؛ سرزمینی که حدّ متوسط ارتفاع آن از سطح دریا سه هزار متر می باشد. هزاره جات پیش از دهه 1880 شامل زمین های حاصلخیز وسیعی بود که در اختیار شیعیان قرار داشت، اما از دهه 1890 به خاطر سیاست های ظالمانه و خشونت بار عبدالرحمن مرزها تغییر کردند. پس از فتوای جهاد علیه شیعیان، که توسط علمای درباری اهل سنّت صادر شد و جنگی که به دست عبدالرحمن اتفاق افتاد، بسیاری از شیعیان کشته شدند و زمین های آن ها مصادره گردیدند و در اختیار اقوام پشتون قرار گرفتند و بدین سان، آن ها را وادار به انتقال به دژهای صعب العبور نمودند.
بزرگ ترین سلسله جبال هزاره جات، که ستون فقرات آن را تشکیل می دهد، کوه های «بابا» است. هزاره جات علاوه بر داشتن رودخانه ها دارای دریاچه های طبیعی است. آنچه تعجب همگان را برانگیخته، وجود این دریاچه در ارتفاعات 3 هزار متری از سطح دریاست.
2. شیعیان کابل
کابل پرجمعیتترین شهر شیعه نشین در افغانستان محسوب میشود. اهل تشیع اکثرا در غرب کابل و در محلاتی مانند دشت برچی، افشار، چنداول، کارته سخی، کارته سه, کارته 4, تایمنی, قلعه فتح اله خان, کوته سنگی، پلسرخ ,پل سوخته و… ساکن هستند که بهطور تخمینی حدود یک سوم جمعیت شهر کابل اهل تشیع هستند.
شیعیان در کابل به دو دسته عمده قومی تقسیم می شوند:
اول قزلباش ها که از زمان تصرف کابل توسط نادر شاه در همانجا ساکن شدند و در بعضی از مقاطع، نقش مهمی در جریانات تاریخی داشته اند. عموما قزلباش ها به سبب قرابت صوری و شکلی به پشتون ها، کمتر مورد آزار و اذیت واقع شده اند و موقعیت اقتصادی نسبتا خوبی دارند.
دوم هزاره ها که به دلیل شرایط دشوار زندگی در هزاره جات، سرکوب مضاعف حکومتی و کمبود عمومی تسهیلات اولیه مانند بیمارستان و مدرسه به کابل مهاجرت کرده اند و در شغل های رده پایین مشغول به کار بوده اند. به لحاظ جمعیت، گفته می شود: در هنگام فتح کابل در زمان مجاهدین، نیمی از جمعیت کابل متعلّق به هزاره ها بوده است.
3. شیعیان شمال
ناحیه ترکستان افغانستان یا همان «ساحه شمال» از مناطقی است که به جرأت می توان گفت: 50% جمعیت آن، بخصوص در ولایت های سرپل,بلخ و جوزجان، متعلّق به شیعیان است. البته حضور شیعیان در استان بلخ نمود بیشتری دارد؛ چه اینکه بیشتر ساکنان مزار شریف و نواحی اطراف آن را شیعیان تشکیل می دهند. در سال 1377 طالبان با تصرّف «مزار شریف»، دست به قتل عام گسترده زدند. «روضه سخی»، که منسوب به حضرت علی علیه السلام می باشد، در این شهر قرار دارد و مردم به شدت معتقدند که قبر حضرت علی علیه السلام در مزار شریف است و شیعه و سنّی برای زیارت مشتاقانه به آنجا می آیند.
شهر تاریخی سرپل نیز که محل آغاز قیام سیاه جامگان به رهبری ابومسلم خراسانی در انتقام خون یحیی بن زید بن علی از نوادگان حسین بن علی(ع) بوده است از دیگر مناطق مورد احترام و سکونت گاه شیعیان در افغانستان محسوب میشود.