پته خزانه/ گنج پنهان در تخیلات عبدالحی خان حبیبی

درباره کتاب «پُته‌خزانه» یا «گنجینهٔ پنهان» که نزد بسیاری از شهروندان پشتون افغان از کتاب‌های تاریخی و مهم درباره تاریخ و ادبیات پشتون است.

پټه‌خزانه’ پاره سی‌ویکم قرآن مجید نیست و تنها از همین رهگذر، می تواند نقدشونده باشد. پټه خزانه نخستین، یگانه و فرجامین گنجینه فرهنگ هم نیست و از این رو، گم کردن، یافتن و سنجیدن آن نباید سرمایه ارزش و ارزش سرمایه پشتو را کاستی یا فزونی بخشد.

اگر آنچه درین زمینه در این برگه می خوانید، یکسره نادرست باشد؛ هرگز نخواهد توانست غباری بر آیینه و نمکی بر جیوه آن “گنج پنهان” افشاند، وانگهی در پیشگاه آنانی که تا کنونم شایسته خواندن می پندارند. واگر حتا اعشاریه‌اش درست باشد و بتواند نسیم نازک نقد را سوی جلگه‌زار ادب پشتو و زاند.

حضرت آیت الله حاج شیخ میرزا حسین هزاره دره صوفی، مدت چهارده سال حبس شد، در محبس مخوف قرون وسطایی دهمزنگ کابل یعنی از سال 1316 الی سال1329خورشیدی تاریخ نویسان چنین می نویسد:
در سال 1321خورشیدی عبدالحی خان حبیبی، با دار ودسته اش در محبس دهمزنگ کابل آمد، صدر اعظم وقت محمد هاشم خان اخته، عبدالحی خان حبیبی رئس پشتو تولنه، صدیق الله خان رشتین، قیام الدین خان خادم، گل پاجا الفت، عبدالروف بینوا همه جز قلم بدستان پشتو تولنه بود،
اینان مدت ها در مجس دهمزنگ کابل در درس های من اشتراک می گرد، روزی بلند شد گفت گنجینه ی شاهوار قدیمی بدست من رسیده شما علمایی معزز به خاطر خدا ورسولش سند چاپ آن را باید امضا کنید.
در ریاست دار التالف وزارت معارف افغانستان این گنج پنهان/ پته خزانه موجود است، مسولیت شما علمای گرام است این گنج پنهان را برون بکشید.
دو قلم و دو ورق کاغذ پنبه ی به ماداد شما علما مهر تاید بزنید قلم اول را به مولانا چاریار قل شیخ الحدیث و قلم،کاغذ دوم را به من داد، دیدم روی آن اسامی علما ومولو های در زندان بود نوشته شده که باید مهر تایید بزند وامضا نماید.
رفیق محبسم چار یار قل پیره مرد سالخورده بود متحیر است چه کند نگاه آن طرف من است، من از جای خود بلند شدم با صدا رسا فریاد کشیدم برادران من حضرت داود نبی گفت: «یا رَبّ لِماذا خَلَقْتَ الخَلْق؟
قال: کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف»
یعنی: پروردگارا! برای چه مخلوقات را آفریدی؟ خدای تعالی فرمود: گنجی پنهان بودم، دوست داشتم که شناخته شوم، پس خلق را آفریدم تا مرا بشناسند.
امروز ریس پشتو تولنه آمده از علمای داخل محبس تایید چاپ پته خزانه را می گیرد می دانید چه معنی دارد پته خزانه گنج باد آورده و گنج در پنهان شی و اجسام پنهان و وجود فزیکی ندارد نیاز به تایید علمای زندانی نیست، اگر موجود است بیاورد آن گنجینه شاهوار را ببینیم اگر آن شی موجود نیست، پس چه لزوم دارد داخل محبس همه علما ومولوی های غیر پشتون است همه از ملک ترکستان، هزاره جات است پته خزانه نا دیده را امضا کند از این پلان در عجبم.
عبدالحی خان حبیبی چنان نعره زد که گویی سقف زندان فرو ریخت از جایش حرکت گرد قدم زنان داخل صالون محبس فریاد کشید، این ها زندانی نیست مهمانی است، پس چرا سخت نمی گیرد، صدر اعظم محمد هاشم خان اخته در قسی القلبی یگانه روز گار بود گفت این مولوی های اشرار ترکستانی ومرکزی من را نشناخته است، چنان کنم از استخوان های کهنه صدا بر آید، از آن وپس یاران من جوقه جوقه به پایه های دار می رفت وتوپ ها به صدا در می آمد هر روز شاهد این جنایات هولناک بودیم، این پیام را به ملکه حمیرا مادر ظاهر شاه رساندم اندک در مجازات محبوسین تخفیف داده شد آه و ناله مولوی ها از سر شب تا صبح به ثریا می رسید گوش فلک را کر می کرد،// دهمزنگ زجرگاه علماست.
منبع:
#سیمای_برازندگان_دره_صوف

توسلی، محمد نایب علی “سیمایی برازندگان دره صوف، ص۱۳۹۵،۲۳۳ انستیوت تخنیکی کابل

توسلی، محمدنایب علی دهمزنگ در جولانگاه تاریخ،ص،،1395:66ه.ش،انستیتوت تعلیمی کابل

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://mfabbehsud.com/parsinews/?p=10245

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: