نگاه گذرا به یک مقاله تحقیقی در مورد هزاره ها!

نویسندہ: حاج “کاظم یزدانی”

جناب داکتر عنایت الله شهرانی نویسنده و محقق افغانستانی، فعلا مفیم امریکا، یک مقاله بلند و محققانه ای منتشر کرده است، تحت عنوان: ” هزارستان دیگر زوال نخواهد کرد! ”
استاد عنایت الله شهر انی، نویسنده یی ست اُزبیک تبار، اهل تحقیق و پژوهش، که تا کنون کتب و رسالات تحقیقی پر شماری از او به چاپ رسیده است. از جمله چند سال قبل کتابی از او مطالعه کردم تحت عنوان” : اقوام و ملیت های ساکن در افغانستان” و دران کتاب نوشته بود، اگر قومی از نگاه نفوس در افغانستان در اکثریت باشد، آن قوم هزاره ها خواهند بود، امروز وقتی می گوییم، هزاره، فورا هزاره های شیعی اثنا عشری در ذهن ما تداعی می شود ، در حالیکه دُرست تقریبا به همان اندازه، هزاره سنی مذهب در نقاط مختلف افغانستان، زندگی و بود وباش دارند. هزار های سنی ، در بسیاری از ساحات : بادغیس، بغلان، قُندوز، تخار، خان آباد و بدخشان و … سکونت داشته و با صلح دوستی با دیگر مردم زندگی می کنند و با همه روابط حسنه دارند. بعلاوه چند میلیون هزاره اسماعیلی، نیز در نقاط مختلف افغانستان زندگی می کنند، که اگر مجموع آنان تحت نام هزاره به قید شمارش در آیند، در آن صورت اگر قومی در اکثریت باشند، آن قوم هزاره ها خواهند، بود”. (1)
باری، جناب داکتر شهرانی، در مقاله: ” هزارستان دیگر زوالی نخواهد کرد!” سخنان و مطالب : تحقیقی، جذاب و خواندنی زیادی دارد. که من به دلایل محدویت های زمانی و پرهیز از اطاله کلام ، مجبورم ، فقط به بخش هایی از نوشته های او اکتفا کنم. از جمله در ابتدای مقاله اش آورده است:
” من یکی از دوستداران و خوشبینان واقعی این ملیت تاریخی ولی مظلوم هزاره ها می باشم، این مردم در طول سال های زیاد آن قدر رنج کشیدند و تلفات جانی دادند که در تاریخ افغانستان هیچ ملیتی به درجه آنها با مشکلات حیاتی رو به رو نشده است”.
شهرانی نوشته است: ” بر امیر عبد الرجمان کاسه لیس انگریز، هزاران نفرین که ریشه محکم و قوی ملیت هزاران، هزاره بیگناه را به شهادت رسانید،فرار و تبعید کرد، کنیز و غلام گردانید و از یاد گار های منحوس او تا سال های اخیر است که در افغانستان مردم، آن قوم نجیب و تاریخی را به نظر احترام نمی دیدند، ای کاش قبر این جنایتکار تاریخ را خراب کنند و استخوان های گنده و رمیم اورا بر آورده در میدان پارک زرنگار در محضرعام بسوزانند”.
” امیر عبدالرحمان تنها به هزاره های عزیز و شریف و قلب افغانستان ضرر نرسانید، بلکه به صفحات شمال و غرب مملکت ما و حتی به همتباران خودش مشکلات زیاد آورد و زهرهای ظلم و بیداد گری را به آن ها با قساوت و بی رحمی های زیاد چشانید”.(2)
استاد شهرانی در بخش دیگری از این مقاله وزین می فرماید: ” استعداد و نبوغ هزاره های امروزی به ما می رساند که این مردم، اسنعداد زیاد و صاحب توان در دانش و فرهنگ دارند و از میان صدها هزاره ء قربانیان دوره امیر عبد الرحمان نوابغ، سیاستمدار، دانشمند، هنرمند و شاعر به یقین که وجود داشتند که آنان همه بی نام و نشان از این جهان رفتند”. (3)
برای تایید فرمایشات جناب استاد شهرانی، خوانندگان گرامی را حواله می دهم به مطالعه مقاله یی : تحت عنوان: “کشف کتابخانه یی در اُرزگان از دوره امیر عبد الرحمان” ، خلاصه یی ماجرای آن بدین گونه است، که در دهه شصت هجری خور شیدی، یک کتابخانه بسیار قدیمی از یک غار دور افتاده در دره ای از توابع اُرزگان از منطقه یی که فعلا پشتون های مهاجری در آنجا زندگی می کنند، کشف گردید. کاشفان این کتابخانه پشتو زبان بودند، آن ها تعدادی از این کتاب هارا ، به قریه خویش می آورند و به مولویان می دهند که مطالعه کنند، و معلوم کنند که این کتاب ها چه نوع کتابی اند؟ و متعلق به کدام مردم و مذهب است؟. سر انجام معلوم می شود، که تمام این کتاب ها خطی، و متعلق به هزاره ها بوده است. و صا حب ویا صاحبان شان ، به خاطر ترس از گرفتاری ، کتاب ها را ، در آن غار انتقال داده اند. تعداد کتاب ها نزدیک به هشتاد جلد می رسید. شامل کتب متنوع، تاریخی، حدیثی، و کتب ادیبی می گردید، بعضا بسیار فرسوده شده بودند. افغانانی که آن غار و کتابخانه را کشف کرده بودند تعدای از کتاب های آن را برای فروش برای هزاره آورده بودند، اما هزاره ها که نه توان خرید داشتند و نه اهمیت آن ها را در ک می کردند. اشتیاقی برای خرید ، از خود نشان ندادند. کشف چنین کتابخانه ای نشان دهنده این حقیقت است
که تا قبل از قتل عام امیر عبد الرحمان، هزارستان با علم و دانش چندان بیگانه نبوده، فقط خدا می داند، که در آن نسل کشی و قتل عام فجیع چه تعداد کتاب و کتابخانه و عالم و دانشمند از میان رفته اند؟. اینجانب کاظم یزدانی خلاصه ای از ماجرای کشف آن کتابخانه را در یک مقاله نوشته و احتمالا با اسم مستعار برای جمهور سکوت فرستاده ام. امید است ، آن مقاله برای اهل تحقیق قابل دست رسی باشد.
باری، استاد عنایت الله شهرانی ، در رابطه با دیدار خویش ، با رهبر خردمند و آینده نگر و فداکار هزاره ها، شهید وحدت ملی عبد العلی مزاری نوشته است: در اسلام آباد بودم که شخصی از جانب شهید عبد العلی مزاری، پیغام آوردکه اگر من شهرانی به کابل بروم ، بسیار مفید خواهد بود.
من خلاصه آن گزارش را تحت عنوان ” اولین و آخرین دیدار باشهید مزاری” نوشتم. هزاره ها به این رهبر بزرگ ” بابه مزاری” می گویند. وی به حق بابه هزاره ها، و بالاتر از تصور من بود، هوشیار، سخندان، و سخن شنو، سیاستمدار با احساس که تاریخ هزاره ها را خوب می دانست و پاسدار بر حق سر زمین هندو کش و بابا بود و اورا عقاب کوه بابا باید گفت. موضوع مهمی که در گفتگوی ما در میان آمد، موضوع ارتباط تورک( ترک) و هزاره بود. او همهء ملیت هارا محترم می شمرد. و هزاره ها را جزء لا یتجزای تورک ها می دانست. من (شهرانی) در همهء ی مقالات خود تورک ها را به شکل تورک اوزبیک،تورک هزاره، تورک تاتار، و تورک تور کمن نوشته ام. اکنون اکثر هزاره ها به زبان اصلی ختایی شان سخن نمی گویند، مثلیکه صدها تورکی زبانان به اثر قرابت و ارتباطات با فارسی زبانان، فارسی زبان شده اند.
یک تعداد هزاره های شمال هنوز به همان تورکی قدیم ( تورکی ختایی) سخن می گویند.
مزاری بزرگ می دانست که دوطایفه بزرگ تور ک ها که با هم تفاوت های خوردی دارند، در افغانستان در جوار هم سکونت دارند. یکی از آنان تورکهای مرکزی می باشند،که اصلا اجداد شان به تورکان توکیو، سیتی ها، و یوچی ها که از تورکستان شرقی در زمان های دور شاید پنج هزارسال پیش، آمده می رسد، مثل تورک شاهان، کوشانی ها، یفتلی ها، تگین شاهان، شار ها، و کابلشاهان از بقایای آن ها می باشند. بعد از شهر یاران این تورکان توکیو، آلبتکین و سبکتکین، سلطان کبیر محمود غزنوی و باز ماندگان آنان و جوامع کثیر هزاره ها می باشند. و کلمه هزاره بسیار بعد بر این مردم نسبت داده شده ، اما خود این مردم بسیار کهن و قدیمی می باشند”
استاد شهرانی در بخش دیگری از نوشته خویش می فرماید: ” آلپتکین سردار رزمی، همهء تورکان آن نواحی را جمع کرده و یک مرکزیت مستحکمی را در غزنی اساس گذاشت که سال های زیادی دوام کرد. و گفتنی است که مادر سلطان محمود غزنوی، دختر خان بزرگ هزاره زابلی می باشد، در خصوص شمایل و سیمای سلطان محمود غزنوی، خوانده ایم که او چشمان تنگ و بادامی، و ریش کم پشت و نازک داشت. ( مانند هزاره ها، چنانچه گفته شده است، فرزند حلال زاده به مامای خویش می رود.) همچنین خوانده ایم، که هزاره سلطان مسعود، یکی از بزرگترین اقوام هزاره می باشند. این پیوند قومی، خود دلیل عمده و مهمی است،که هزاره ها، ارتباط مستحکمی با تکین ها( تکین شاهان) داشته اند.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://mfabbehsud.com/parsinews/?p=10387

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: