حضرت آیتالله مرحوم استاد مظفری بهسودی(رح) یکتن از علمای برجسته، جید و پر آوازه مناطق مرکزی افغانستان است که نام و خدمات شایسته شان در حوزات مختلف اجتماعی، فرهنگی و علمی در منطقه و فرا منطقه در تاریخ زرین حوزات علمیه و جامعه بهسود ماندگار است.1ـ تولد و تحصیلاتحضریت آیتالله مرحوم استاد محمد جواد مظفری، فرزند ارشد غلامنبی در بهار 1303 هـ ش در قریه سیاهزمین سرخآباد از توابع ولسوالی مرکز بهسود ولایت میدانوردک چشم به جهان هستی گشود و کانون خانواده را با مهر و امید گرم ساختند.استاد آیتالله مظفری دوران کودکی را در کانون گرم خانواده، در دامن پر مهر پدر و مادر و در محیط سرشار از صمیمیت و تدین سپری نمود، تا اینکه به سن هفت سالگی رسید. نسبت هوش و استعداد فوقالعاده که در وجود ایشان موج میزد، علیرغم نبود مکاتب و مدارس در منطقه، خواندن و نوشتن را در مکاتب زمستانی که عموماً در حسینیهها برگزار میگردید. همچنان ادبیات عربی متداول چون؛ جامعالمقدمات، سیوطی، جامی و لمعه را نزد جد خویش حیدر آخوند و سپس نزد جنابان حجتالاسلام و المسلمین آیتالله رحیمی سرخآبادی، حاج آخوند گردم و شیخ عزیزالله غزنوی، با توجه به اینکه از طرف تابستان همراه پدر بزرگوارش کار میکرد و از طرف زمستان راهی حسینیه میشد، فرا گرفت.با وجود وضعیت خفقان و نبود مکاتب و مدارس در منطقه، برای تداوم تحصیل راه دیگری جز اینکه در بیرون از کشور مهاجرت نمایند باقی نبود، تنها مکان و مرکز که امکانات تحصیلی تا مراجع و مقاطع بلندتر تحصیلی فراهم بود، حوزه علمیه نجف اشرف بود. استاد آیتالله مظفری مرحوم، با استعداد و علاقه زایدالوصفی که در وجودش نهفته بود و علاقهای وافر که به تحصیل علم داشت در کنار تشویق دوستان وی؛ حضرت آیتالله ناصر گرمابی و شیخ صفرمحمد عالمی، سرانجام مهاجرت را در پیش گرفت و برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف گردید. در بهار سال 1328 ه.ش. در نجف اشرف رحل اقامت افگند، معالم و قوانین و مطول را نزد علامه مدرس افغانی(رضوان الله تعالی علیه) در حوزه علمیه نجف که از علمای پر آوازه و جلسات درسی آن از پرجمعیتترین و پربارترین جلسات درسی بود، فرا گرفت. رسایل و مکاسب را نزد سید عبدالعلی سبزواری آموخت. کفایه را نزد مرحوم صدرا و شیخ مجتبی و منظومه را نزد آیتالله شیخ محمدتقی آلرازی فرا گرفت.بعد از پایان دوره سطوح خارج فقه و اصول را از محضر آیات عظام؛ آقای حکیم، آقای شاهرودی و آقای خویی فیض برد. که در مجموع مدت 9 سال در حوزه علمیه نجف و در کنار مرقد مولاعلی(ع) به کسب معرفت دینی و تزکیه و آراستن و پیراستن نفس پرداخت. هرچند وضعیت معیشت و تنگناهای زندگی در نجف، زندگی را بر او دشوار ساخته بود اما او را از تصمیمش باز نداشته و خللی بر اراده قاطع او وارد نکرد. یخی و سرمای زندگی با آتش عشق فروزان او به تحصیل ذوب میشد و تلخیها و مشکلات در کنار مولا در کام وی گوارا مینمود و سختیها و کمبودیها سهل و آسان و تحمل پذیر، به تعبیر علامه بلخی:طی خارستان محنت کی توان با پای ناز دارد این پچیده وادی رهروان دیگریبعد از یک اقامت طولانی و کسب معرفت دینی و تزکیه نفس، کم کم شوق بازگشت به وطن در دل استاد جوانه زد و در سال 1337 به وطن مراجعت نموده که با استقبال گرم و بیپشینه بین مردم و طلبهها رو برو شده و با تقاضاهای مکرر از جانب مردم و طلبههای ساحه، به تدریس و ترویج معارف اسلامی پرداخت.2ـ خدمات اجتماعی و فرهنگیاستاد بعد از برگشت به کشور در سال 1337 در حدود 18 سال به ترویج و تدریس معارف اسلامی پرداخت که اولین جلسات درسی استاد در منطقه تیرشک سرخآباد و بدنبال آن هر سال در دو فصل زمستان و تابستان در مناطق مختلف سرخآباد، هشتدرخت، قرهقل و برجگی و ….. جلسات او دایر شد و طلاب از دور و نزدیک جمع شده و از ایشان کسب فیض میکرد که در این مدت شاگردان زیادی از علم، دانش و اندوختههای استاد فیض برده و به کمال رسیدند.آیتالله مظفری بر علاوه ترویج و تبلیغ معارف اسلامی از طریق سخنرانی و تدریس، در جهاد و انقلاب نقش به سزا و برجستهای داشت. هم در جهت همسو و جهت دادن نیروهای مردمی جهت آمادهسازی در انقلاب و جهاد علیه اشغالگران و هم در جهت تمویل، اکمال و پشتیبانی این نیروها، فعالیتها و تلاشهای بیوقفه را انجام دادند. طوریکه بعد از کودتای 7 ثور سال 1357 در تاریخ 1/6/1358 علما و شخصیتهای برجسته جامعه هزاره در ولسوالی ورس ولایت بامیان تجمع نموده و نهاد را تحت نام «شورای اتفاق» تشکیل داده که این نهاد مرکب از چهار کمیسیون بود و آیت الله مظفری به حیث رئیس کمیسیون قضا در این شورا انتخاب شدند.مهمترین فعالیت اجتماعی که در تاریخ بهسود و مناطق مرکزی ماندگار است ایجاد «نیروی صلح» است. استاد مظفری در محوریت این نیرو، برای جلوگیری از یک جنگ تباهکن و خانمانسوز و حایل شدن بین نیروهای درگیر، تلاشهای شبانه روزی انجام داد. استاد مظفری در هر قریه و حسینیه با جمع از علما و اعضای این نهاد، حضور رسانیده و برای مردم پیامدها و آفات این جنگ خانمانسوز را بازگو نموده و مردم را وادار به بیطرفی نمودند، طوریکه تمام مردم قریه را از زیر قرآن گذشتانده و مانع پیوستن آنها به گروهها و تنظیمهای که باعث درگیریها در سطح منطقه بودند، گردیدند. نیروی صلح در کمترین فرصت جایگاه وسیع را در بین مردم پیدا نموده و صدای رسایی صلح طلبی شان برای جلوگیری از خانهجنگی و برادرکشی در مناطق مرکزی(بهسود، دره میدان، دره ترکمن، غزنی، دایزنگی، دایکندی و صفحات شمال) طنین انداز شده و از بسیاری اتفاقات ناگوار جلوگیری نمودند. نام استاد مظفری که در نیروی صلح افغانستان یکجا حک گردیده، یکی از نهادهای ماندگار و با دستآوردی است که در تاریخ سرخآباد ماندگار خواهند ماند. علاوتاً استاد مظفری در حل دعاوی و منازعات بین مردم نقش فعال داشته و با کمال فروتنی در حل و فصل آنها تلاش میورزید، قضایا را علمی و منطقی بررسی نموده و برای حل آن ابراز نظر می نمود. مردم به فیصلههای او احترام گذاشته و مورد قبول طرفین قرار میگرفت.3ـ ویژگیهای شخصیتی و سجایای اخلاقیاستاد مظفری سخنور توانا، عارف متقی و پارسا، عالم بیریا بود. از دوران جوانی و روز که یک طلبه عادی بود تا ختم تحصیلات که به یک چهره بزرگ علمی، فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده بود، زندگی یکسان، عادی و بیریا داشت، تکبر، غرور و بزرگنمایی در چهرهای او دیده نمیشد. اخلاق نیکو، رفتار کریمانه، صبر و شکیبایی و تحمل و بردبار استاد مظفری از هیچکسی پوشیده نیست. او با تمام مشکلات و چالشهای که سر راه مردم و خودش قرار میگرفت، با صبر، تحمل و بردباری عمل نموده و عقیده توکلت علیالله، گرهگشای تمام مشکلات ایشان بودند.استاد مظفری یکی از موضوعات که برای شان اهمیت نداشت، شهرت و جاطلبی بود، او در طول عمرش با توجه به فرصتهای که برای شان مساعد بود، هیچگاهی دنبال شهرت و جاه طلبی نبود و شدیداً از آن دوری میجست، او خدمت صادقانه بدون منتگزاشتن برای مردم را از بسیاری مناصب و مقامهای تجملی ترجیح داده و این باعث گردیده بود که هیچ یکی از تقاضاها و فرصتهای تدریس در مراکز و حوزات علمیه کابل را نه پذیرفته و تدریس را در مناطق هزارستان با تمام محرومیت و عدم امکانات آغاز و تا آخرین لحظات عمرش ادامه دادند. محرومیت و عدم برخورداری از امکانات اولیه زندگی در مناطق مرکزی او را رنج داده و باعث گردیده بود که برای آبادی، آرامش، آگاهی و خودشگوفایی مناطق مرکزی، زندگی پر جنجال و پر دردسر را در کنار مردمش انتخاب نموده و در حل چالشهای اجتماعی دلسوزانه اقدام میکردند و از محبوبیت و جایگاه اجتماعی خوبی برخوردار بود.4ـ ارتحال و وفاتاستاد آیتالله مظفری با سالها مبارزه با ناهنجاریها، ناملایمات و مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و یک دهه تدریس و ترویج معارف اسلامی، با دنیای از امید و آرزو در شبانگاه 15/1/1363 به اثر مریضی که در جریان یک ماموریت و سفر به ولایت میدانوردک برای حل غایله که بین حرکت انقلاب و سازمان نصر بوجود آمده بود، مبتلا گردیده، داعی حق را لبیک و به دیار حضرت حق شتافت که تعداد زیادی از شیفتگان، دوستان، طلبهها و مردم دهمرده به فقدان وی مصیبتدار و سوگوار گردید. روح این عالم ربانی شاد و یادش تا ابد جاویدان باد.
برگرفته شده از خلاصه زندگینامه ایشان که در بهار 1380 توسط محترم محمدهادی معصومی تهیه و تدوین گردیدهاست.