ظلم و بی‌داد و غصب زمین‌های کشاورزی هزاره‌ها توسط عبدالرحمان جابر

لحظاتی با تاریخ
نقل از: کتاب«The Battle over Pastures: The Hidden War in Afghanistan»
در بخشی از این کتاب از ظلم و بی‌داد و غصب زمین‌های کشاورزی هزاره‌ها توسط عبدالرحمان جابر چنین پرده برداشته شده است:
« ….. عبدالرحمن علاوه با تأسیس دولت افغانستان، به وحشی‌ترین نیرو در این سرزمین تبدیل شد و هزاران نفر را کشت و بسیاری دیگر را شکنجه و به بردگی گرفت و به او لقب «امیر آهنین» را دادند. این، شامل شکست دادن طوایف مخالف در داخل قبیله پشتون خود و انقیاد قبایل غیرپشتون به ویژه هزاره ها، ایماق ها و نورستانی ها بود که مقاومت کرده بودند. {عبدالرحمن} با در نظر گرفتن موقعیت مذهبی برای خود (تاسیس افغانستان به عنوان یک دولت اسلامی)، استراتژی‌ خود را به عنوان یک جهاد شریف علیه بیگانگان، کفار و شیعه «رافضی» توجیه کرد.
در نهایت، رحمان مرزهای شمالی {کشور} را با وادار ساختن پشتون‌های غلزی به اسکان در آن‌جا و به دنبال آن با مهاجرت داوطلبانه طوایف پشتون درانی خود و تشویق آنان برای تصاحب زمین، ابزار و راهیابی برای سکونت و کشاورزی و همچنین مراتع وسیع برای چرای دام، ایمن کرد. در مجموع، ۲۰۰۰۰ پشتون بین سال‌های ۱۸۹۴ و ۱۹۰۳ در شمال و ارتفاعات مرکزی {هزارستان} ساکن شدند و خانات اوزبیگ را آواره کردند و اوزبیگ، ترکمن، تاجیک، عرب، ایماق و هزاره را از بهترین زمین‌های کشاورزی و مراتع بیرون کشیدند. ….
وضعیت برای هزاره‌ها در ارتفاعات مرکزی {هزارستان} بسیار بدتر بود. در پاسخ به شکایات محلی، ارتش و اداره امیر {عبدالرحمان} تا سطح دره نفوذ نموده و مالیات‌های متعددی وضع کردند و به جنایات دوره ای دست زدند. رهبران هزاره (احتمالا برای اولین بار) در شورش مسلحانه در سال ۱۸۹۱م گردهم آمدند. امیر خشمگین در بهار ۱۸۹۲ برای ریشه‌کن کردن هزاره‌های بی‌دین (شیعه) یک اعلامیه صادر کرد که در آن افغان‌ها (پشتون‌ها) را به {گرفتن} سلاح فراخواند. حدود ۳۰۰۰۰ – ۴۰۰۰۰ کوچی به این جهاد پاسخ دادند. پس از موفقیت آن‌ها{پیروزی بر هزاره‌ها} در سال ۱۸۹۴، امیر فرمان جدیدی را برای والیان خود در ده ولسوالی ارتفاعات مرکزی ارزگان، اشکرآباد، مالستان، یکه اولنگ، بامیان، بهسود، گیزاب، کهمرد، سیغان و غزنی فرستاد:
« آن چراگاهایی که تا به حال حیوانات و چهارپایان مردم هزاره در آن می‌چریدند و افرادی که از دامداری بهره می‌بردند و از آن استفاده می‌کردند، از این پس منع می‌شوند. آن‌ها نباید از مراتع برای علوفه حیوانات خود استفاده کنند و همه مراتع اعم از کوچک و بزرگ را ملک دولتی بدانند.»
بیشتر {مناطق} هزاره‌جات در میان قبایلی که برای امیر جنگیده بودند تقسیم شد. کوچی تا این لحظه بیشتر از مراتع بهسود، ناور و جاغوری در حومه شرقی استفاده می‌کرد و به ارتفاعات غرب نرفته بود. اکنون با در دست داشتن فرمان اهدای زمین که بر روی چرم نوشته شده بود، قبایل {پشتون} وارد کوه‌ها شدند تا از چراگاهای غنی کوهستانی که قرن‌ها متضمن اقتصاد هزاره بود، لذت ببرند. با انجام این کار، بسیاری از آن‌ها {هزاره‌ها} با رهاکردن {زمین‌های شان} مشخصا از سمت جنوب از طریق پاکستان به هندوستان مهاجرت کردند. سرکوب هزاره‌های محلی، از جمله رفتن اجباری به کابل، جایی که رهبران آن‌ها زندانی شده بودند، هزاره‌های فقیر وادار به کار شدند. تجارت پر جنب و جوش برده‌های هزاره آغاز شد و امیر آهنین بر عهده گرفت که به نفع دولت جدیدش از این تجارت مالیات بگیرد.
هزاران هزاره به روسیه تزاری و کویته در پاکستان و همچنین به ایران که جوامع بزرگ آنان تا به امروز در آنجا باقی مانده اند، گریختند. کسانی که در کوهستان ماندند مراتع و همچنین بسیاری از زمین‌های کشاورزی خود را از دست دادند. کوچی که علاقه ای به کشاورزی نداشت، این مناطق حاصلخیز را به چراگاه تبدیل کرد. تا سال ۱۸۹۵، هزاره‌ها همانطور که وقایع‌نگار خود امیر اعتراف کرد، «بدون معیشت» بودند، {اما بعدا} به دلیل اینکه بسیاری از کوچی‌ها زندگی خود را در کوه‌های سرد و متخاصم رها کردند و تنها در بهار به هندوکش بازگشتند، تا حدی از وضعیت بد شان کاسته شد، {اما با آنهم آمدن کوچی‌ها} در تابستان برای چرا، هنوز هم تجمع مجدد دام های هزاره را محدود می کرد.
تحت حاکمیت امیر حبیب‌الله (۱۹۰۱- ۱۹۱۹) پسر امیر عبدالرحمان خان که نقش وحشیانه‌ی کمتر نسبت به پدرش داشت، نیز هزاره‌ها حتا از داشتن اسپ و سلاح محروم شدند. علیرغم ممنوعیت داشتن اسب و سلاح، قیام هزاره‌ها به طور مرتب رخ می‌داد، به دنبال هر یک از شورش‌های اصلی که در سال‌های ۱۹۰۳، ۱۹۰۸، ۱۹۰۹ و ۱۹۱۴ روی داد، تبعید زمین‌داران هزاره (بیگ‌ها) و توزیع زمین‌های کشاورزی به کوچی را در پی‌داشت. کوچی‌ها با استفاده از فقر و ساده‌لوحی هزاره‌ها و از طریق قرض سرسود آن‌هم با شرایط نامطلوب، اغلبا آنان را مجبور به واگذاری و فروش مزارع شان کردند. در نتیجه، تصرف زمین‌های کشاورزی هزاره‌ها، هژمونی کوچی را برای تصرف مراتع و چراگاهای هزاره‌جات بیشتر کرد. …
جانشین لیبرال‌تر او، شاه امان الله (۱۹۱۹ – ۱۹۲۹) بردگی هزاره‌ها را در سال ۱۹۲۱ و برده‌داری را به طور کلی در قانون اساسی خود در سال ۱۹۲۳ لغو کرد. امان الله همچنین فرمانی را که از سال ۱۸۹۴ برای طوایف کوچی‌ها صادر شده بود، یادآور شد و این‌ها را دوباره صادر کرد، اما با دستوراتی به خانواده‌های کوچی که باید به مراتع مرتفع کوهستانی محدود شده و مراتع و زمین‌های زراعی پایین {کوه} را به هزاره‌ها بسپارند. … »
Liz Alden Wily – The Battle over Pastures: The Hidden War in Afghanistan – Open Edition Journals
عباس دلجو
در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://mfabbehsud.com/parsinews/?p=10417

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: