مشکل کوچی در هزاره جات یک مشکل ریشهدار است. مردم هزاه برای ایستادگی منطقی، مستند و بدون تحریک تعصب، میتوان با سه محور اساسی موضع داشت:

– مردم مناطق محلی مانند هزارجات، مالک زمین، مزارع و چراگاههای خود هستند و براساس عرف و قوانین عرفی و ملی، حق دارند که از منابع طبیعی منطقهشان برای معیشت خود بهرهبرداری کنند.
– ورود افواج مسلح غیرتابع، بدون شناسنامه و تابعیت، از مرزهای پاکستان، نقض حاکمیت ملی و تهدید امنیت داخلی است؛ دولت باید اولویت را به حفاظت از مرز، انسجام جمعیت بومی و تأمین امنیت غذایی داخلی بدهد.
2. منطق اقتصادی

– آنچه کوچیها میآورند (گوشت، پشم، لبنیات)، در بازار داخلی افغانستان سهمی ندارد. تولید آن در چراگاههای داخلی انجام میشود، اما در بازارهای پاکستان و یا برای مصرف خانوادگی خودشان استفاده میشود.
– در مقابل، محصولات دامداران محلی به بازار داخلی میرسد و در معیشت، اقتصاد خرد و چرخه بازار ملی نقش دارد. پس نفع عمومی با تقویت دامداران بومی است، نه کوچیهای مهاجم فصلی.
3. منطق اجتماعی و عدالت
– اکثریت مناطق مانند هزارجات، با مشکلات مزمن مثل خشکسالی، کمزمین، بیکاری و نبود صنایع مواجهاند. چراگاه و دامداری تنها منبع درآمدشان است.
– تحمیل حضور فصلی کوچیها با زور و حمایت، بیعدالتی ساختاری، زمینهساز تنش قومی و ظلم آشکار بر مردم ساکن است.