یکى از علمای فاضل، مدرس وخطیب وازخانوادهى اهل علم که توسط کمونیستها به شهادت رسید.
آقای شهید ناصر، فرزند حجتالاسلام والمسلمین مرحوم میرسیدعلی(که مرقدشریفش در قریه کلیگان مربوط ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان مزار خاص و عام میباشد) و از سادات بزرگوار اوجی، حدود سال ۱۳۱۰ خورشیدی در قریه رشک اوجى مربوط ولسوالى مرکز بهسود ولایت میدان پا به عرصه وجود گذاشت. وی پس از ارتحال پدرش میرسیدعلی، تحت سر پرستى جدبزرگوارش، حضرت آیت الله حاج سیّد شاه محمد حسین اوجى مدفون در سرخ آباد بهسود به فراگیرى علوم دینى پرداخت. سطوح را از محضر آیات عظام؛ حاج سیّد شاه محمد حسین(ره)، میر سیّد على احمد حجت(ره) سیّد محمد سرور واعظ(ره) شیخ عزیز اللّه غزنوى(ره) حاج آخوند کوه بیرونی(ره) وآیت الله سید محمد حسن رییس یکو لنگی آموخت، او عمرشریفش را در تحصیل وتدریس علوم دینى، تبلیغ معارف اسلامى و بیان احکام شرعی سپرى نمود، علامه ناصر، در کنار تدریس و تبلیغ و رسیدگی به مشکلات مردم آنچه که از دستش ساخته بود دریغ نمىکرد، او گاهای در برخی مناطق که حکومت در فیصله دعاوی اشخاص عاجز میماندند، علامه شهید ناصر آن را حل و فیصله مینمود، چنانچه در ولایت بامیان زمان مسئولیت والی عبدالحمید مبارز آقای عبدالرحیم نجفی ازطرف کوچی ها اختطاف گردیده بود که موضوع بسیار هاد شده بود که توسط آقای ناصر معضله بین کوچی و مردم یکاولنگ حل گردید. پس از فیصله ای نهایی علامه ناصر، ایشان نزد حکومت محلی از محبوبیت خاصی برخوردار بود. چنانچه زمانیکه نویسنده این مقاله در علاقه داری نرخ آنروز و ولسوالی امروز وظیفه داشتم ،به خاطر دارم که در اکثر مسایل کلان که حل آن از توان ما خارج بود از طریق نفوذ معنوی ایشان مشکلات را حل وفصل میکردیم.
او همچنین مشاهده مىکردکه قانون حاکم بر نظاممملکتى، به خصوص قوه قضائیه طبق معیار وضوابط اسلامى نیست، وکذا رشوه ستانى و واسطه گرى درآن حرف اول وآخررا مىزند. از این رو خود به حل امورمردم و رفع اختلافات و مناقشه میان مردم پرداخته و یا با ارجاع آنها به سایر علما، عملاً از رفتن مردم به نزد حکام جور و قضات رشوه خوار جلو گیری میکرد تا حکم غیر اسلامى پیاده نگردد و یک طرف، حقش فداى رشوه دیگرى نشود.[۱]
علامه شهید ناصر در سرایش شعر مهارت خاصی داشت، با کمال تاسف، اکثر تألیفات وی تا کنون چاپ نشده ، اما به گفته وابستگانش ، تعداد اشعار و تحقیقات او، پیراموان اقتصاد اسلامی آماده چاپ است.
علامه ناصر پس از آنکه مسجد جمال مینه و تکیه خانه و مدرسه عرفان را بنیان گذاشت، به تدریس و سخنورى ادامه داد. با جوانان تحصیل کرده روابط نیکی داشت، شهید سید اسماعیل پاسخ مسئولیت ارتباطات میان علامه ناصر و محصلان را عهده دار بود، او علاوه بر آموزش فن خطابه مباحث عقاید، فلسفه اسلامی، پرسش و پاسخ مسائل دینی را در حسینیه عرفان برای محصلین فاکولته شرعیات دانشگاه کابل به راه انداخته بود، علاوه بر محصلین دانشگاه کابل عده ای از رهبران احزاب سیاسى تشیع و تسنن افتخارى شاگردى شهید علامه ناصر در حسینیه عرفان را داشتند و از سوی دیگر حسینیه عرفان مرکز حضور و پایگاه علمای مناطق مختلف کشوربود، زمانی که حزب بعث عراق علمای افغانستان را اخراج و آنها به کشور بازگشتاندند، علامه شهید ناصر همراه حدود یکصد موتر به ولایت غزنی به استقبال آنها رفتند و علما را با احترام به کابل منتقل نمودند، شخصیتهای طراز اول کشور که از پایگاه مردمی و موقعیت اجتماعی خوبی برخوردار بودند به شهرهای شان رفتند و آن عده از علمای که با محیط و منطقه بیگانه بودند، علامه شهید ناصر با ارتباطاتی شخصی خویش مراکز مناسب تبلیغی را برای آنها در نظر گرفته و اعزام نمودند و همچنین در مناسبتهای مختلف دینی و مذهبی، مخصوصاً ایام محرم، ایشان قبل از رسیدن ماه محرم جلسات توجهی برای طلاب و مبلغین کابل و ولایات برگزار و آنها را آموزش داده و به مناطق مختلف، مخصوصاً مناطق محروم اعزام و به آنها شهریه پرداخت مینمودند.
همچنین علامه شهید ناصر، مورد توجه علمای جهان اسلام قرار داشت و بارها از سوی علمای حوزه علمیه نجف اشرف، قم و مشهد دعوت گردیده و ایشان مسافرت های زیادی را به این کشورها داشتند، آخرین سفر علامه ناصر به کشور عراق، پس از ارتحال مرجع جهان تشیع، حضرت آیت الله العظمی حکیم(ره) در سال ۱۳۴۹ خورشیدی بود و او در این سفر با آیات عظام؛ خویی، خمینی، شهید صدر و دیگر بزرگان حوزه کهن نجف اشرف ملاقات و گفتگو نمودند که در این دیدار ها علامه ناصر تحت تأثیر افکار و اندیشه امام خمنیی(ره) قرار گرفت و از آن زمان به بعد از مرجعیت امام خمینی(ره) تبلیغ و حضرت امام(ره) نیز در راستای گسترش مبارزات، نمایندگانی در لبنان، کویت، افغانستان و پاکستان داشتند که در افغانستان یکی از نمایندگان ایشان علامه شهید ناصر(ره) بود که به فعالیتهای دینی و فرهنگی و مبارزاتی مشغول بود و دائما با آیت الله العظمی امام خمینی(ره) در ارتباط بودند. بعد از کودتای ۷ ثور۱۳۵۷ وقتی که کمونیستها قدرت را به دست گرفتند، در آن زمان امام خمینی(ره) در پاریس هجرت نموده بود، از آنجا به افغانستان عنوان علامه شهید ناصر تلگراف می فرستد و جویای احوال علما و مردم مسلمان افغانستان میشدند.
و نیز ایشان در ارتباط اشغال فلسطین با جمعی از علمای مطرح کشور به سران کشورهای عرب و سازمان ملل نامه ارسال و خون های شان را به مجاهدین فلسطینی اهدا نمودند، و همچنین شخصیتهای علمی و مبارزین جنبش و نهضتهای اسلامی از کشور های مختلف با ایشان ارتباط داشتند و حسینیه عرفان مرکز و پناهگاه شخصیت هایی مطرح جهان اسلام همانند؛ آیت الله شریعت کراچی، حجت الاسلام شهید محمد منتظری، هادی ربانی، میرحسین موسوی و … بود.
شهید منتظری پس از سه سال که در زندان ساواک ایران، سال ۱۳۴۷ خورشیدی آزاد و با تغییر شکل و لباس در شهرهای مختلف ایران سپری کرد و چون دیگر حضورش در ایران ممکن نبود، از مشهد به افغانستان و سپس به پاکستان رفت. شهید منتظری سال ۱۳۴۷ همراه فرزند شهید آیت الله ربانی شیرازی وارد افغانستان میشوند، مدتی در وزارت داخله افغانستان به عنوان زندانی سیاسی و پس از اطلاع یافتن عده ای از علمای این کشور، آنها مورد حمایت همه جانبه علمای کابل، مخصوصاً علامه شهید ناصر قرار میگیرد و برای آنان پاسپورت تهیه و زمینه مسافرت شهید منتظری را در کشورهای پاکستان و عراق فراهم نمودند. در حقیقت یکی از حامیان امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی و نهضتهای آزادی بخش در افغانستان علامه شهید ناصر بود و ایشان با افراد بسیار ارتباط و رفت و آمد داشت و با آنان گفتگو میکرد.
علامه شهید ناصر در ایجاد اخوت و برادری میان امت اسلامی تلاشهای فراوانی نمود. دوران حاکمیت داود خان به اثر اختلافات که میان حکومت افغانستان و پاکستان به وجود آمده بود، کشور همسایه ما پاکستان در شهر کویته با راه اندازی ایستیشن رادیویی توسط نسل نوهزاره جهت دامن زدن به اختلافات مذهبی، مشکلات مردم تشیع را بهانه قرار میدادند که این عمل آنان، باعث نگرانی پیروان اهل تشیع و اهل تسنن در افغانستان گردیده بود، در چنین شرایط حساس علامه شهید ناصر ابتکار جلسات مشترک میان علمای تشیع و تسنن را راه اندازی و توطئه دشمنان مردم افغانستان را در نطفه خنثی نمودند.
علامه شهید ناصر فعالیتهای فرهنگی موثری دیگر هم داشت و یکی از آن برنامه ها، راه اندازی نشریه عرفان بود که بعد از نشر دو شماره توقیف گردید. هرچند او یکی از حامیان نشریه پیام وجدان که صاحب امتیاز آن شهید عبدالرئوف ترکمنی بود، نقش موثر در معرفی روحانیت جامعه تشیع داشت، سخنرانی، مقالات و اشعار علما را از این طریق به نشر می رسانید، شهید عبدالرئوف، همانند دیگر بزرگان کشور، پس از ۷ ثور ۱۳۵۷ مورد غضب کمونیستها قرار گرفت، زندانی و به شهادت رسیدند.
پس از به قدرت رسیدن کمونیستها در این کشور، با دستگیری بار اول حضرت آیت الله العظمی واعظ شهید(ره) علمای افغانستان احساس خطر نمودند و با تشکیل جلسه اضطراری جمعی از شخصیتها با ترهکی ملاقات نمودند و علامه شهید ناصر و علامه شهید مصباح به عنوان سخنگوی علما در این نشست صحبت صریح و جدی مینمایند و تره کی را وادار به آزادی آیت الله واعظ شهید مینماید، در حالی که آزادی آیت الله واعظ اغفال و بطور موقت جلب توجه علما بوده است، اما بعد از مدتی، دومین بار با دستگیری آیت الله واعظ اقدام به دستگیری علامه ناصر و دیگر بزرگان کشور مینمایند و در زمستان ۱۳۵۷ به تاریخ دوم جدی، علامه ناصر را از مراسم تشییع جنازه یکی از مومنین دستیگر، راهی زندان و به شهادت میرسانند.
منابع:
[۱]. کوثرالنبی(چاپ دوم)، ص ۴۲۷، سید جعفرعادلی«حسینی».
[۳] . اظهارات فرزند ارشد علامه شهیدناصر، سیدمحمدشریف ناصر زاده .
وچشم دید خودم.