تبدیل مدرسه به پایگاه نظامی
در خزان سال ۱۳۷۵ رهبری حزب وحدت اسلامی آقای استاد خلیلی نیروی نظامی گستردهی که در آن زمان به نام “وندی ها” یاد میشد تحت قیادت و قومندانی “سلیم خان” فرزند میر محمد اسلام خان، از بامیان که مقر حزب آقای خلیلی بود، در منطقه اعزام کرد. پس از گذشت چند روز و استقرار این نظامیان در پایگاه امام صادق (علیه السلام)، سماوار (هوتل) چوب شانده و بازار “سرپل تورگنک”، بر پایگاه ابوذر غفاری حمله کردند یک نفر نظامی به نام محمد بخش کریمی فرزند کریم بخش قوده دال کشته شد، یک نفر به نام غلامعلی فرزند استا سردارحسین قریه مذکور زخمی گردید. که در اثر آن زخم، اعصاب خویش را از دست داد و پس از حدود یک سال در دریای هلمند در محدوده چوب شانده خودش را به آب انداخت و غرق شد و جنازهاش را از محدوده “پای قاده” بیرون کشیدند.
چند روز بعد از ورود نیروی نظامی در منطقه، مرحوم شیخ محمدعلی حسینی سیاه خارک، که مدیر داخلی مدرسه بود اطلاع داد که قرار است وندیها در مدرسه مستقر شوند، لذا در مدرسه بیایید تا با آنها صحبت شود تا مدرسه را پایگاه نظامی نسازند. من آمدم در اتاق عمومی نشسته بودیم در این ارتباط سخن میگفتیم که ناگهان دروازه باز شد یک نفر نظامی با موهای دراز با یک پوشش غیر معمول و مسلح وارد اتاق گردید بدون اینکه سخن بگوید با دستش اشاره کرد که بیرون شوید، مجال بحث با چنین موجوداتی نبود، ما بیرون شدیم، مدرسه تبدیل به پایگاه نظامی وندیها شد. آن ها مدتی که بر منطقه مسلط شدند اثرات بسیار مخرب و نامطلوب از خود باقی گذاشتند. یکی از آن اثرات مخرب، ترویج تریاک و مواد مخدر بود که متاسفانه بعضیها به آن معتاد گردیدند که تا هنوز با آن دست به گریبان و باعث سرافکندگی خود و خانوادهاش هستند.
توبیخ به خاطر پایگاه نظامی قرار دادن مدرسه رسول اکرم (ص)
جناب استاد شیخ محمدعلی عرفانی، ساکن قریه کوشک سرخ آباد نقل نمود، مرحوم عبدالرحمان خان سرخ آباد در مجلسی صحبت کرده می گفت: من یک روز از بازار چوب شانده به طرف سرخ آباد میآمدم و راهی که از تپه مقابل دیوار غربی مدرسه رسول اکرم (ص) است سوار بر اسب میگذشتم. همین که نزدیک مدرسه شدم از مدرسه صدای ساز و آواز به گوشم رسید!! بسیار متحیّر و متعجّب شدم! چه شده است که از مدرسه صدای ساز و آواز می آید؟! پس ازجستجو متوجه شدم که در مدرسه نیروی نظامی (وندی ها) مستقر گردیده است.
آقای استاد عرفانی میگفت: بسیار بد کار کرده است. قباحت آن عمل بر هر انسان عاقل پیدا و هویدا است. جز بر کسانی که مست قدرت اند و مشتهیات نفسانی روح انسانی را در وجودشان از بین برده و نابود ساخته اند. این یک نمونهای کوچکی از بسا زشتیها و قباحتهاست که در طول تاریخ به دست نااهلان به وقوع پیوسته است. به تجربه ثابت شده است که عمل خلاف دستورات شرعی والهی همیشه نابسامانیهای اجتماعی و خانوادگی را به همرا دارد. چه بسیار نیکوست که دانایان بیدار و فرهنگیان هوشیار مخصوصاً در شرایط فعلی کلیه فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خویش را منطبق با ارشادات و قوانین الهی عیار سازند و از الگوهای وارداتی و تبلیغ و ترویج آن جدا پرهیز نمایند. از معایب و خطرات آن که همان اضطراب روانی و تشتت اجتماعی و از دست رفتن اعتماد و وفاق ملی است جلوگیری شوند.
ادغام اجباری مدارس در حد یک اسم
پس از ورود وندیها و تشکیل ولسوالی نام نهاد در شفاخانه و متعاقباً بازار چوبشانده، مدرسه امام صادق (علیه السلام) را با به اجبار از شفاخانه بیرون و طلبه ها در مدرسه رسول اکرم (ص) فرستادند. این یکجا شدن با مدرسه رسول اکرم (ص) در حد آوردن دو پایه میز چوبی، یک ظرف چوبی جهت حمل پیاله، یک عدد صندوق آهنی که در بین آن چند عدد پیاله و یک جلد مقدمات قرار داشت و دو قطعه گلیم بود و بس که پس از چند روز آقای محمد صادق ناطقی گلیمها را برد.
لازم به یاد آوری است که مدرسه رسول اکرم (ص) از بدو تأسیس تا به امروز پذیرای طلاب خارج از منطقه مانند: قره قل، قوم دهقان، بامیان، سرخ آباد، دیوالی، دالکه، درازقل پنجاب، کوه بیرون، سنگ بیرون، تاله ده، ناهور صبح، ناهور دولت خان، سیاسنگگ، بابه خان، دهن سینگ و مغگ بوده و هست. بدون در نظر گرفتن ملاحظات سمتی، قومی، شخصی و… طلاب را پذیرفته و میپذیرد. زیرا امکانات مالی و مکانی بیت المال بوده و مربوط امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میباشد و باید در خدمت دین و مذهب استفاده شوند. بهانه جوییهای نامعقول در جهت عدم پذیرش و یا تضیع آن به هدف استفادههای شخصی بر خلاف حکم شرعی و الهی است. از همین جهات بوده که دروازه مدرسه بر روی عموم باز است و مسئول لین انشالله خود را نوکر امام زمان میدانند امید که امام عصر به نوکری قبول بفرماید.
الهم عجل فرجه و سهل مخرجه و اجعلنی من انصاره و اعوانه بحق محمد و آله صلواة الله علیهم اجمعین