تاریخچه‌مدرسه رسول اکرم (ص)/ (بخش پنجم) نویسنده: حسین علی محمدی

مدرسه رسول اکرم

اصرار بر اینکه نام مدرسه رسول اکرم (ص) لغو گردد

(ر.ج. سند شماره 02)

بعد از ادغام اجباری، نوبت به تغییر نام مدرسه رسید! اصرار بر این شده بود که اسم مدرسه رسول اکرم (ص) لغو و به نام مدرسه “وحدت اسلامی” نام گذاری شود. برای برآورده شدن این هدف، جلسه‌ی تشکیل گردید که در آن جلسه اشخاص به وظایف گوناگون منصوب شدند. نگاه شود به (ورقه شماره 02) در آن زمان حاج محمد طاهر اخلاقی ساکن ناهور صبح، وکیل و مدیر مدرسه رسول اکرم (ص) بود. امور مدرسه را با همکاری جناب آقای شیخ محمدعلی حسینی مرحوم، کماکان پیش می‌بردند.

مدرسه مدرسه رسول اکرم (ص) با همان نام، همان مدیریت، همان سیستم همچنان به فعالیت خویش ادامه می داد و هیچ تغییری در هیچ بخشی پدید نیامده بود و هیچ ماده  ای از فیصله نامه اجرا و لحاظ نمی شد. آنچه که در آن زمان برای اینجانب و مردم جای بسی تعجب و تاسف بود، اصرار بر تغییر نام مدرسه رسول اکرم (ص) بود! این پیشنهاد را بدون حیا از رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) بدون در نظر گرفتن وجدان انسانی، تاریخ و قضاوت مردم مومن تصویب نمودند.

آری همین کوتاه نظری‌ها و تعصب ورزی‌های کور و بی‌حاصل بود که سرنوشت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که در یک فرصت بیش از ۴۰ ساله که شلاق ستم از شانه‌های مردم محکوم داشت برداشته می شد که می‌بایست به صورت معقول و اساسی رقم می‌خورد به باد فنا دادند. امروز کسانی که باید از گذشته تاریک دیروز عبرت بگیرند، باتأسف مسیر نادرست و خطا می‌پیمایند. ما از جهل که بزرگترین شاخصه‌اش تعصب است به خدا پناه می‌بریم.

در همین ارتباط جناب آقای شیخ محمد حسین مظفری نقل کرد: من در زمستان سال ۱۳۷۶ در حسینیه قریه ده‌یک وظیفه داشتم قبض رسید وجوهات شرعی مومنین که از مدرسه رسول اکرم (ص) ارسال می‌شد، مهر مدرسه به صورت نیمه بدون نقش نام مدرسه رسول اکرم ممهور شده بود!! بعضی جدا اعتراض داشت که اسم قبلی یا اولی مدرسه چه بدی دارد؟ مسلماً مهر ناقص قبض رسید مدرسه بسیار کوتاه مدت بر مبنای همان فیصله نادرست بود.

 

نادانان یا اغفال شده‌ها عقده گشودند

تقریبا اواخر فصل خزان سال ۱۳۷۷ بود که با تسلط حاکمیت طالبان در مدرسه رسول اکرم (ص) آمدیم دیدیم شیشه‌های پنجره مدرسه را شکسته‌اند! چون پس از گذشت سال‌ها با یک چنین وضعی واجه می‌شدیم این سوال در ذهن مان ایجاد شده بود که چرا و چه کسی شیشه‌ها را شکستند؟ متحیرانه به این وضعیت نگاه می‌کردیم و در فکر فرو رفته بودیم که شیخ رستم علی فرزند مرحوم ابراهیم کربلایی قوده دال در مدرسه آمد در کنار صفه بین حیاط تکیه زد پرسید شیشه‌ها را چرا شکستانده است؟ گفتیم نمی‌دانیم، سر را به نشانه ابراز تاسف عمیق تکان ‌داد و ‌گفت دیگران مدرسه‌های خود را آباد می‌کنند ما خراب می‌نمایم! جناب آقای مظفری نقل کرد با شروع فصل تعلیمی زمستان، اینجانب همراه با آقای شیخ محمدعلی حسینی سیاه خارک یک صندوق شیشه آوردیم ایشان با انگشتری که در دست داشت شیشه‌ها را برش و در کلکین‌ها نصب ‌نمودیم.

 

مرجعیت در دستگیری از فقرا، ایتام، علما و طلاب

در زمان تحریم هزاره جات که مردم بسیار دچار کمبود خوراک شده بود، طوری که قیمت یک راس گاو بزرگ برابر یک بوری آرد ۱۴ سیره نمی‌شد، مردم گندمی را که برای بذر از طرف بعضی مؤسسات توزیع شده بود، آرد می‌کرد و نان می‌پخت با آنکه رنگ سرخش که بر اثر مواد شیمیایی مخلوط شده بود از بین نمی رفت. برنج را با چکه و یا دوغ مخلوط می‌نمود. کچالو آب پز شده را با خمیر مخلوط کرده برای نان استفاده می‌کردند در یک چنین وضع آشفته و خراب، حضرت آیت الله العظمی محقق کابلی (رحمت الله علیه) کمک‌هایی را که برای مردم در نظر گرفته بود تحت نظارت یک هیئت که متشکل از تعداد علما بود در سال ۱۳۷۶ در مدرسه رسول اکرم (ص) که در آن جمع جناب حجت الاسلام آقای محقق از بایی نیز حضور داشت توزیع گردید.

درسال 1384 شهریه مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای تا اکنون برای مدرس، مدیر، طلاب مشهر و خادم مدرسه به طور منظم پرداخت می گردد.

در خزان سال 1402 شهریه حضرت آیت الله العظمی سید علی سیستانی تا حالا برای مدرس، طلاب مشهر، و خادم مدرسه نیز داده می شود.

در آغاز سال 1403 به اثر تلاش های جناب آقای سید محمد ذکی و آقای شیخ محمد حسین مظفری از کمک های حضرت آیت الله سیستانی که در مدرسه ارسال شده بود فقرا، ایتام، علما و طلاب منطقه و بعضی مناطق همجوار بهره مند گردیدند.

 

عملکرد سازمان WFP، ملل متحد و بعضی مؤسسات خارجی نسبت به مدرسه

در سال 1379 و حوالی آن سال از موضع مکتب تخنیک که تقریباً در خط فاصل بین تگاب راموز و آبشیروم واقع است برای مردم گندم توزیع می گردید و آنجا به عنوان مرکز تقسیمات انتخاب شده بود.

جناب حاج آقای محمد طاهر اخلاقی صحبت نمود که در آن سال ها وضعیت اقتصادی مدرسه خیلی خوب نبود و طلاب در مضیقه شدید قرار داشتند روی همین ملحوظ در مکتب مذکور که تحت اداره و سرپرستی انجنیر شهاب الدین که از مردم غزنی بود و باهمکاران منطقه ای اش آنگونه فعالیت ها را انجام می دادند، رفتم و با این دلیل که مدرسه از مردم است و طلاب نیز مردم و نیازمند می باشند مطالبه گندم کردم؛ انجنیر موصوف در حال که انگشتان هر دو دستش را به صورت حلقه کوچک و بزرگ نشان می داد این گونه جواب داد که گلوی شما آخوندها به این اندازه است من کمک بدهم تا گلوی شما به این اندازه شود؟

هم جناب حاجی اخلاقی نقل کرد که بعضی مؤسسات که در آن زمان در قریه جات چاه آب آشامیدنی حفر می کرد و بیت الخلاء اعمار می نمود و حتی دیده شده بود که بعضی اشخاص و افراد را با ملاحظاتی بهره مند ساخته بود و من با این دلیل که جمعیت طلاب از بعضی قریه جات بیشتر است و به آب و بهداشت هم ضرورت و نیاز دارند، پیشنهاد حفر چاه وساخت بیت الخلاء را نمودم که بازهم جواب منفی بود.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://mfabbehsud.com/parsinews/?p=11491

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: