ولسوالی دایمیر داد به شمول ولسوالی های بهسود و ناهور، از همان ابتدای، ریاست جمهوری حامد کرزی و بعد از او در تمام دوران ریاست جمهوری اشرف غنی ، همه ساله از بهار تا اواخر تابستان محل جنگ و در گیری های خونین، میان قبایل کوچ نشین پشتو ن با ده نشیننان هزاره بوده است. و متاسفانه تا کنون این نزاع و در گیری ها ادامه داشته است. . کوچی ها به عنوان پشتی بانان حکومت قبایلی ، در درون حکومت هوا داران و حامیان سر سختی دارند، که از هیچ نوع کمک مالی و تسلیحاتی در حق آنان دریغ ندارند. بار ها دیده شده که جدید ترین سلاح های اهدایی امریکایی به افغانستان ، قبل از آنکه به دست سربازان اردوی ملی برسد، در اختیار کوچی ها قرار داده شد ه است.! یکی از مدافعین هزاره می گفت: : کوچی ها در روشنی روز جرات زیادی ندارند، و می توان گفت در روشنی روز بیشتر شکست خورده ، پا به فرار می گذا ر ند. اما در تاریکی شب به کمک دور بین های پیشرفته لیزری که دید یک طرفه دارد، به فاصله پنجاه و شصت متری سنگر پیش آمد ه ما را هدف قرار می دا د ند. دوربین های لیزی در شب محیط پیش رو را برای دارندگان آن مثل روز روشن می کند، در حالی که مدافعین هزاره همه جارا تاریک دیده قادر به تشخیص دشمن نخواهند بود. از این رو فضای جنگ در شب غالبا به نفع مهاجین تغییر می کرد.! به علاوه این دوربین ها
هدف را اگر در فاصله دو صد متری هم باشد، در فاصله حدود 10 متری نزدیک نشان می دهد. و احتمال خطا بسیار اندک است. تیر
متاسفانه خسارات جانی و مالی ده نشینان بسیار زیاد است. کوچی ها تا کنون قریه های زیادی را اتش زده و اموال مرد م را به غارت برده اند!. و این در گیری ها ساحه وسیعی از مناطق کجاب ، خوات، ناهور و سراسر دیمیرداد را در بر می گیرد.
گشت و گذار کوچی ها در هزارستان ، تا قبل از امیر عبد الرحمان هیج سابقه نداشته است. و برای اولین بار آن امیر جا بر بود که بعد از قتل عام هزاره ها، املاک، مزارع، و چرا گاه ها و دهکده های آنان را به کوچی ها واگذار کرد. و این دعوا تا زمان داکتر نجیب الله مرحوم ادامه داشت. ایشان وعده داده بود که به همه هزاره هایی که املاک و قریه های شان به افغانان مهاجر داده شده، معادل آن ، زمین های زراعی و کشاورزی در جای دیگر افغانستان داده خواهد شد، اما قبل از عملی شدن این وعده، مجاهدین به پیروزی رسیدند. و ما جرا خود به خود به
فراموشی سپرده شد.(2)
پاره ای از گیاهان کمیاب:
درکوه قلندران دایمیرداد، تعدادی گیاهان کمیاب و نادری می روید، که در باقی مناطق دیده نمی شود و یا کمتر دیده می شود. از آن جمله: در قسمت گیروی این کوه ، در ارتفاعات بالاتر از نیمه آن یک نوع گیاهی می روید به نام ” بادکه” . که بی شباهت به گیاه جعفری نیست ، با طعم تند اما بسیار خوشمزه، خام و پخته آن خورده می شود. از ان آشک و بولانی درست می کنند. و از خشک شده ان چایی دم کنند. مردم منطقه برای این گیاه خواص دارویی زیادی قایل اند. کوه قلندران در حدود شصت و هفتاد سال قبل کوه بکر
و دست نا خورده ای محسوب می شد، زیرا از نیمه به بالا از حیث گیاه و هیزم به قدری غنی بود، که هر دو یا چهار عدد ” بور بوته ” آن ، و یا هر شش و ده
عدد بوته” خار آهو” ( خریا وو) ِ آن یک بار آلاغ را تکمیل می کرد. شخصی به نام ارباب پاینده محمد سا کن قریه ” چکاب” می گفت: در جوانی یک عدد بور بوته را آتش زدم، فردای آن روز به همان منطقه گذرم افتاد، خاکستر ها را کنار زدم، در زیر خاکستر هنوز ” قوغ” داغ باقی مانده بود.
این جانب در نو جوانی در بخش گیرو رُخ این کوه گوسفند چرانی کرده با گیا هان آن کم و بیش آشنایی دارم. در کهن سالی ، حدود دوازه سال قبل ، در ” قریه سُر خی” به خانه یکی نواده های عمه ام رفتم این قریه در دامنه شمال غربی کوه قلندران واقع است. عمه زاده ام می گفت: متاسفانه به علت مصرف زیاد و بی رویه هیزم و علوفه دیگر از غنای گیاهی این کوه بسیار کاسته شده ، مردم تا نزدیک قله آن را زیر پا گذاشته اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تعلیقات و معانی برخی نام ها:
” جهاز سنگ” اسم قریه ای است که در دامنه سلسله کوه های پیتاب دایمیرداد. واقع شده است . جهاز سنگ به دستگاهی گفته می شود که در قدیم روغن دانه های روغنی از قبیل: شرشم، تُر بگ، کنجد توسط آن کو بیده و استحصال می شد. و به آن روغن ، تیل سیاه می گفتند. هم برای روشنایی خانه به کار برده می شد و هم مصرف خوراکی داشت . در گذشته های دور تر در اکثر مناطق هزارستان استحصال روغن از دانه های روغنی رایج بود. بعد ازان که روغن صنعتی نباتی از کشور های همسایه وارد افغانستان شد و کار برد روغنی گیاهی خود به خود متروک گردید. قریه سیاه خوال:
سیاه خوال در اصطلاح هزارگی به ” سموج” و غار های حفر شده در دل کوهها و تپه ها گفته می شود. و غالبا کاهنان بودایی در آن ها به عبادت ، ریاضت و تدریس می پرداختند. و در اثر روشن کردن آتش به مرور سال ها
دیواره های آن ها دود گین و سیاه می شد. لدا به آن سیاه خوال می گفتند.
قبل از اسلام سرا سر مناطق هزارستان ، از دیانت بودایی پیرو ی می کردند. و از جمله مناطق دایمیر داد نیز قبل از اسلام دیانت بودایی داشته اند. و هم اکنون در قسمت دامنه پیتاب دا یمیرداد، قریه ای است به نام: ” بودگ” ( تصغیر کلمه بودا) و درآنجا نیز سموجی است، که در داخل آن قبلا مجسمه بودا قرار داشته است. و به همین جهت به آن قریه بودک گویند.
دشت ” قادور”
دشت قادور اسم قریه ای است در دامنه کوههای ” قادور” این قریه در کنار راه عمومی ، مسافرانی که به طرف کوتل خرس خان می رو ند قرار دارد. ” قاده” در گویش هزارگی به صخره های عظیم و بزرگی گفته می شود، که یک نیمه آن به زمین فرورفته باشد.
قریه” قوتو” ( قوتان) این قریه روستای بزرگ و پر جمعتی است که در دامنه کوه و دره عمیق و مرتفعی قرار دارد، در کنار راه عمومی کوتل خرس خان. واژه “قوتو” یا ” قوتان” در گویش هزاره گی به یک نوع پرنده گان مهاجر و عظیم الجثه ای گفته می شود که سال دوبار ازجنوب به شمال و بر عکس به کوج بهار ی و زمستا نی می پردازند. پرواز شان
به صورت گله های یزرگ و منظم ، در یک قطار یا بیشتر به شکل قوسی یا نیم دایره ای صورت
می گیرد. بسیار پر قدرت و دور پروازمی باشند. در پرواز بهاری مجبور اند، از جنوب هند تا سایبریا را در یک پرواز طی کنند.و در سفر پایزی بر عکس از سایبریا تا جنوب هند در یک پرواز طی می کنند. و گاهی به ندرت برای رفع خستکی در کوههای مرتفع و دور از آبادانی برای مدت کوتاه به استراحت می پردازند. دره یا کوه قوتان مذکور یکی از مناطق استراحت گاه این پرندگان بوده است. دومین یا سومین استراحتگاه این پرنده در مناطق هزارستان در پشت سلسله کوههای پغمان بوده است، در دره دور افتاده ای به نام ” قُتندر” واقع در ولسوالی دره ترکمن و سرخ و پارسا.. اصل ” قُتندر” قوتان دره بوده است.. ایرانیان به این پرنده پلیکان گویند.
کاریز پولاد:
کاریز پولاد اسم قریه ای است در دامنه پیتاب دایمیرداد. و اصل آن: ” کاریز دای پولاد” بوده است. کاریز در گویش هزاره گی به سلسله قنات و آبراهه زیر زمینی اطلاق می شود.امروزه ایرانی ها، حفر قنات را یکی از ابتکار های هنری خویش می دانند و حتی در سازمان یونسکو حفر قنات را به نام خود ثبت کرده اند، در حالیکه حفر قنات در افغانستان سابقه سه تا چهار هزار ساله دارد. و حفر آن در سراسر افغانستان از آن جمله در هزارستان
رایج بوده است. و اما قوم دای پولاد، که گاهی به صورت قوم پولاد و پولاده تلخیص می شده یکی از اقوام مشهور هزاره بوده است. دره فولادی بامیان نیز از اسم همین مردم اخذ گردیده است.
دره ” خرس خو” اصل آن خرس خان بوده است. به معنی دره ای که محل بود وباش خرس می باشد. خرس جانور وحشی و معروفی است. خان به معنی خانه است.
قریه ” اسباب” اسم قریه ای است در داخل دره خرس خان. اصل آن قریه” اسیاب” بوده است. و هم اکنون یکی دو دربند آسیاب آبی در کنار این قریه موجود و دایر است.
قریه ” بدر غه” اصل آن احتمال دارد، باد راهه بوده به معنی گذرگاه باد. قریه کدال : اسم دهستانی است نزدیک قلعه ملا رحیم اصل آن ” گودال” بوده است، چون در یک نقطه گود و عمیقی واقع شده، لذا به این نام مسمی شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع :
پزو هشی در تاریخ هزاره ها، جلد اول، چاپ چهارم، صفحه هفتاد و دو.
نگاه کنید به پژو هشی در تارخ هزاره ها، بخش سوم،شجره وشاخه های قومی هزاره،جدول اقوام، صفحه سیصد و هشتاد شش.
(2) ـــ در رابطه با غصب املاک ومناطق هزاره نشین در زمان امیر عبدالرحمان، و تملیک آن به ناقلین آن سوی خط دیورند، اینجانب رساله مستقلی نوشته ام به نام: ” رساله وجوب دفاع از جان، مال و ناموس. که در سال 1387 در کابل به چاپ رسیده است. اگر دوستان به آن رساله دستری داشته باشند، خواندن آن را برای عموم توصیه می کنم. نویسنده مجبور بودم آن رساله را به نام مستعار: مصلح الدین خدا پرست به چاپ برسانم.