دین و مذهب
هزارهها پیرو دین اسلام در مذاهب شیعه، سنی و اسماعیلی هستند که هزارههای شیعهمذهب بیشترین آنها را تشکیل میدهند.
هزارههای شیعهمذهب
در خصوص پذیرش مذهب شیعه از سوی هزارهها نظریه واحدی وجود ندارد. ممکن است هزارهها در اوایل سده شانزده میلادی در دوره ایلخانان و محمد خدابنده اولجایتو از اسلام سنی به اسلام شیعی گرویده باشند. برخی دیگر معتقدند هزارهها در زمان حکومت شاه عباس صفوی اسلام شیعی را پذیرفتهاند. در مقابل برخی از محققان ریشه تشیع هزارهها را برمیگردانند به عامل و کارگزاران ترویج اسلام در دوره خلافت علی ابن ابیطالب، مثلًا علی اکبر تشدید درباره قدمت تشیع در کوهستان غور مینویسد: «مرکز شیعیان غور یا مسلمین غور اولین تمرکز شیعه در بلاد غور بوده است؛ زیرا بین سالهای ۳۵ تا ۴۰ هجری مسلمان شدهاند و در زمان خلافت علی ابن ابیطالب، جعده بن هبیره مخزومی که خواهرزاده علی ابن ابیطالب بود، از طرف وی به حکومت خراسان منصوب شد. به خاطر رفتار شایسته جعده، مردم غور داوطلبانه به علی ابن ابیطالب محبت میورزیدند. امرای غور که وضع را کاملاً انسانی مییابند، بدون جنگ سر بر خط فرمان علی ابن ابیطالب گذارده به دین اسلام گرویدند. به پیشنهاد جعده، علی ابن ابیطالب فرمان حکومت سرزمین غور را به خاندان آل شنسب صادر کرد و این فرماننامه قرنها در آن خانواده محفوظ بوده و مایه افتخار و مباهات آن دودمان میآمده است.»
هزارههای سنیمذهب
جمعیت قابلتوجه و بزرگی از هزارهها سنیمذهب هستند که در ولایتهای مختلف افغانستان، مانند کابل، بغلان، بادغیس، غور، قندوز، پنجشیر، بامیان، بدخشان، پروان و غیره سکونت دارند.
هزارههای سنیمذهب از قدیم و قبل از اشغال مناطق هزارهنشین توسط عبدالرحمان سنیمذهب بودند اما عدهای از آنان بعد از اشغال مناطق هزارهنشین توسط عبدالرحمان از مذهب شیعه به مذهب سنی گرویده شدند که در کتاب هزارهها اثر حسن پولادی چنین آمده است:
بعد از اشغال هزارهجات در سال ۱۸۹۳ به دستور عبدالرحمان ملاهای سنی در تمامی مناطق هزارهجات مٶظف بودند تا هزارهها را با زور به پذیرش مذهب سنی وادار کنند. آنها تکیهخانهها را به مساجد تبدیل کرده شروع به تبلیغ مذهب سنی کردند. اگر هزارهها این مذهب را میپذیرفتند، جان و مال آنها ایمن بود، در غیر اینصورت زمینهایشان تصرف شده، از منطقه بیرون رانده میشدند و اگر مقاومت میکردند کشته میشدند.
هزارههای اسماعیلیمذهب در ولایتهای کابل، پروان، بغلان، بامیان، میدان وردگ، سمنگان، زابل و غیره سکونت دارند.
جغرافیا
افغانستان
نقشه افغانستان و منطقه جغرافیایی هزارستان در سال ۱۸۹۰ (میلادی)
هزارستان (هزارهجات) سرزمین تاریخی و بومی مردم هزاره که در مناطق مرکزی افغانستان قرار گرفته است و مرزهای آن از نظر تاریخی در حال تغییر بوده است. تا سال ۱۸۹۰ (میلادی) هزارهها عمدتاً خودمختار بودند و تمام منطقه هزارستان را تحت کنترل داشتند.
بهطور تاریخی و امروزه اکثریت هزارهها در هزارستان و بسیاری دیگر در سایر مناطق و شهرهای افغانستان سکونت دارند. هزارهها در گذشته بزرگترین قوم افغانستان بودند که بیش از ۶۰ درصد آنها در جریان قیامهای مردم هزاره در سالهای ۱۸۸۸–۱۸۹۳ (میلادی) قتلعام شده و تعدادی از آنها به کشورهای همسایه مهاجر و متواری شدند و دارایی و زمینهای زیادی از آنان توسط افغانها و کوچیها تصرف شد.
آسیای میانه
پس از قتلعام و نسلکشی هزارهها توسط عبدالرحمان در سالهای ۱۸۸۸–۱۸۹۳ (میلادی) هزارههای زیادی به مناطق تحت اشغال روسیه تزاری مانند ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قزاقستان رفتند تعداد زیادی از هزارههای ساکن در نواحی روسیه تزاری بهمرور زمان بهدلیل شباهتهای ساختار نژادی و ظاهری با مردم آن مناطق، لهجه، زبان و هویت قومی خود را از دست داده و در میان آنها جذب شدند.
پاکستان
هزارههای پاکستان بیشتر در کویته سکونت دارند. در سال ۱۹۶۲ (میلادی) دولت پاکستان، هزارهها را بهعنوان یکی از اقوام پاکستان به رسمیت شناخت. از جمله افراد مشهور هزارههای پاکستان محمد موسی خان است که جنرال نظامی و فرمانده کل ارتش پاکستان از سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۶ (میلادی) بود. همچنان وی مدتی را بهعنوان فرماندار ایالت بلوچستان گذراند.
ایران
محمد یوسف خان هزاره رئیس ایل هزاره و نخستین نماینده سنیمذهب در پارلمان ایران
هزارهها در ایران عمدتاً در مشهد سکونت دارند که بیشتر به نامهای «بربری» یا «خاوری» شناخته میشوند. جمعیت محلی هزارهها حدود ۵۰۰٬۰۰۰ نفر تخمین شده است.[۷۵] پیش از اینکه بر اساس عهدنامه پاریس در دوره ناصرالدین شاه سرزمین افغانستان از ایران جدا شود خراسان بزرگ بخشی از غرب این سرزمین را در بر میگرفت و اقوام گوناگون در آن سکونت داشتند. یکی از این اقوام هزارهها بودند. این قوم که پس از کشیدن خط مرزی میان افغانستان و ایران در دو سوی مرز سکونت اختیار کردند که در تاریخ معاصر خراسان بهویژه مشهد نقشهای متعددی بر عهده داشتهاند. رهبری این قوم در اواخر دوره قاجار و همچنین دوره پهلوی با محمد یوسف خان هزاره معروف به «صولتالسلطنه هزاره» بود که وی یک هزاره سنیمذهب و نخستین نماینده سنیمذهب در پارلمان ایران بود.
مهاجرت
الساندرو مونسوتی در کتاب اخیر انسانشناسی خوداستدلال میکند که مهاجرت شیوه سنتی زندگی مردم هزاره است و اشاره به مهاجرتهای فصلی و تاریخی دارد که هرگز متوقف نشدهاند و به نظر نمیرسد تنها تحت شرایط اضطراری مانند جنگ مهاجرت صورت گرفتهباشد. به دلیل دههها جنگ در افغانستان و خشونتهای فرقهای در پاکستان، بسیاری از هزارهها جوامع خود را ترک کرده و در استرالیا، نیوزیلند، کانادا، ایالات متحده، انگلستان و به ویژه کشورهای اروپای شمالی مانند سوئد و دانمارک ساکن شدند. عدهای از طریق قاچاق دانش آموزان و برخی دیگر از طریق قاچاق انسان به این کشورها میروند که این امر گاه به هزینه زندگی آنها تمام میشود. از سال ۲۰۰۱، حدود ۱۰۰۰ نفر در حالی که میخواستند با قایق از اندونزی خود را به استرالیا برسانند، در اقیانوس جان خود را از دست دادهاند. بسیاری از آنها هزاره بودند، از جمله زنان و کودکان کوچک که نمیتوانستند شنا کنند. مورد قابل توجه دیگر در تمپا بود که یک محموله پناهجویان، عمدتاً هزاره، توسط کشتی نروژی اموی تمپا نجات یافت و پس از آن به نائورو فرستاده شد. نیوزیلند موافقت کرد که تعدادی از پناهندگان را بگیرد و به آنها اقامت دهد.
فرهنگ و جامعه
هزارهها در خارج از هزارهجات، فرهنگ شهرهای محل سکونت خودشان را اتخاذ کردهاند که شبیه آداب و رسوم تاجیکها و پشتونهای افغانستان است. اما بهطور سنتی هزارهها کشاورزانی از مناطق مرتفع مرکزی هستند که در هزارهجات بسیاری از آداب و رسوم خود را حفظ کردهاند. بعضی از رسم و رواجهای آنها بیشتر نزدیک به رسم و رواجهای آسیای میانه است تا تاجیکهای افغانستان. دستههای کمی از هزارهها (ایماق هزاره) بهطور سنتی زندگی نیمه کوچنشینی دارند.
پوشاک
پوشاک و لباس مردم هزاره نقش مهم و ویژهای در حمایت از هویت فرهنگی، سنتی و اجتماعی آنان دارد. پوشاک مردم هزاره بهصورت دستی و ماشینی تولید و در افغانستان در اکثر نقاط کشور بهویژه در ولایات مرکزی افغانستان دوخته میشوند.
لباس مردانه
مردان هزاره بهطور سنتی بَرَک (بَرَگ) و کلاه میپوشند. برک یکی از اجزای مهم پوشاک مردم هزاره است. برک نوعی قطعه نرم، چسبناک و ضخیم است که از اولین پشم برههای گوسفند مخصوصی که در هزارستان پرورش مییابند، تهیه میشود. برک علاوه بر اینکه یک لباس بسیار مقبول، شیک و سلطنتی است، در زمستان گرم نیز میباشد و در برابر رطوبت مقاوم است که در برف و باران به راحتی خیس نمیشود. همچنین برک خاصیت و نرمی خاصی دارد که دردهای عضلانی را کاهش میدهد و همچنین شفابخش دردهای مفاصل است. امروزه رایجترین لباس در میان مردان هزاره، پیراهن و تنبان و گاهی با کلاه یا عمامه است.
لباس زنانه
لباس سنتی زنان هزاره شامل دامن چیندار با تنبان است. پوشش زنان هزاره با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی آنها دارای ویژگیهای خاصی است. لباس زنان جوان هزاره از پارچههای مختلف در رنگهای مختلف و طرحهای شاد با چادر زیبا و رنگارنگ تهیه میشود، اما زنان مسنتر پارچههای تیره با طرحهای ساده سیاه و سفید را ترجیح میدهند. چادر یا پوشش سر زنان هزاره اغلب با زیورآلاتی که اغلب نقرهای یا طلایی است و گاهی با کلاه تزئین میشود. تزیینات روی لباس گردنبند نقره یا طلا با مهرههای رنگارنگ، دکمهها، النگوها و دستبندهای نقره یا طلا است.
غذا و آشپزی
غذا و آشپزی مردم هزاره به شدت تحت تأثیر غذاهای آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و ایرانی قرار دارند. با این حال، برای غذاهای خاص، روشها و سبکهای مختلف پختوپز وجود دارد که مختص هزارهها است. هزارهها خیلی مهمان نوازی دارند و در فرهنگ آنها رسم بر این است که برای مهمان غذاهای مخصوص تهیه کنند.
نویسندگان و شاعران
برخی از نویسندگان و شاعران مشهور هزاره مانند فیضمحمد کاتب، امیرخسرو دهلوی، اسماعیل بلخی، حسن پولادی، کاظم یزدانی، رهنورد زریاب، بصیراحمد دولتآبادی، محمد اسماعیل مبلغ، احمدعلی کهزاد، سید ابوطالب مظفری و غیره هستند.
ورزشهای سنتی
بزکشی
بزکشی یک ورزش سنتی آسیای مرکزی است که در آن بازیکنان اسب سوار سعی میکنند لاشهای بز یا گوساله را با پیشی گرفتن از رقبا در محل مشخصی که معمولاً یک دایره علامتگذاری شده در زمین بازی است، بر زمین بگذارند. بزکشی یک ورزش سنتی در آسیای مرکزی و نیز یکی از ورزشهای سنتی مردم هزاره میباشد.
تیراندازی
تیراندازی پرتاب یا شلیک کردن تیر به وسیله کمان است که یک ورزش سنتی و قدیمی هزارهها میباشد.
پهلوانی
پِهلوانی نوعی کشتی سنتی در افغانستان است که در میان هزارهها سابقه طولانی دارد. این ورزش معمولاً در روزهای تعطیل، در میدانهای پهلوانی برپا میشود.
نسلکشی
از زمان عبدالرحمان تا اکنون هزارهها توسط حاکمان و گروههای مختلف مورد کشتار و نسلکشی هدفمند قرار گرفتهاند. در سال ۱۸۹۳، عبدالرحمان دستور قتلعام هزارهها را صادر کرد. پیش از قتلعام، ۶۰۰٬۰۰۰ خانوار مردم هزاره در افغانستان زندگی میکردند. او بیش از ۴۰۲٬۰۰۰ (۶۷٪) خانواده از مردم هزاره را بین سالهای ۱۸۹۳ تا ۱۹۰۰ قتلعام کردو از سرهای آنان کلهمنار درست کرد که بزرگترین نسلکشی قرن نوزدهم بهشمار میرود.