درگذشت مؤسس مدرسه
مرحوم جناب حاج غلامعلی رضایی، روحانی مورد اعتماد، شخص موجه، مجری احکام، بنیانگذار بعضی از اماکن مذهبی وخدمتگذار صدیق مردم بود. وی در بهار سال ۱۳۷۰ دعوت حق را لبیک گفته و به رحمت ایزدی پیوست. به پاس خدمات اجتماعی و فرهنگی که ایشان انجام داده بود، قوم قدرشناس و دوست دار ایشان در یک تصمیم عمومی بر آن شدند که پس از وفات ایشان تا روز چهلم، هر قریه طبق نوبت که تعین شده بود، قرآن بخوانند و مصارف قرآن خوانی را نیز بپردازند. این تصمیم به وجه احسن عملی شد وقوم راموز با این کار خویش که یک عمل بی پیشینه و خدا پسندانه بود، محبت خود را نسبت به علم و عالم در تاریخ این منطقه ثبت نمودند.
واقف مکان مدرسه
مرحوم حاج حسین فرزند محمد حسین زوار، ساکن قلعه سلطان، مکانی را که فعلاً ساختمان مدرسه در آن قراردارد، برای ساختمان مدرسه وقف نمود. حاجی رئیس (بنیانگذار مدرسه) پس از مشاهده اسناد ایشان و بررسی کامل ابعاد حقوقی و شرعی سند متذکره، با اطمینان خاطر اقدام به اعمار مدرسه نمودند.
اشاعه مغضوب بودن مکان مدرسه
(ر.ج. سند شماره 01)
متاسفانه یک یا دو نفر به دلایلی که در گذشته همه میدانستند و امروز طبق فرمایش گذشتگان میدانند به افترا مغضوب بودن مکان مدرسه بیش از ۳۰ سال دامن زدند، تبلیغ کردند، به خورد مردم خارج از قوم دادند و موجبات طعنه دیگران را فراهم کردند. این اشاعه به حدی رسید که مورد سوءظن مهاجرین قومی مقیم ایران نیز قرار گرفت. تا جایی که آنها از کمکهای خویش در صورت عدم حل این موضوع دریغ مینمودند. در تابستان سال ۱۳۸۱ حضرت آیت الله حاج آقای عارفی (حفظ الله) از ایران به منطقه تشریف آوردند و جلسه بزرگ متشکل از بزرگان و موسفیدان قوم و غیر قوم در مدرسه مبنی بر حل این موضوع دایر گردید.
در جلسه کسانی که به نحوی به این موضوع ارتباط داشتند اظهار نمودند که ما قبلاً هم راضی بودیم و حالا هم رضایت داریم که صورت اوراق اظهارات را به عنوان نتیجه جلسه در (سند شماره 01) می بینید باز هم اتهام کم و بیش ادامه داشت تا جایی که از جانب آیت الله عارفی نقل قول گردید که من میروم چوبها دروازهها کلکینهایش را در جای دیگر انتقال میدهم، تا اینکه در یک دعوای حقوقی کپی سند زمینهای خریده شده به دسترس قرار گرفت که در متن سند ۸ قطعه زمین با حدود اربعه آنها تحریر گردیده بود اما از مکان مدرسه که همیشه به قطعه نهم یاد مینمودن ذکری نشده بود. به نظر میرسید که کپی سند جعل شده بود و در هیچ دعوای مرتبط با این موضوع اصل سند ارائه نشد و تکیه به همان کپی سند مینمود. بر این اساس حقیقت موضوع برای مردم بیشتر کشف و واضح گردید و اطمینان بر دروغ بودن آن شایعه، تقویت شد و حضرت آیت الله عارفی (ادام الله بطول بقائه هم) شد و از تصمیم خویش منصرف گردید.
لازم به ذکر است که سند خرید زمینها در نزدیک نفر از ورثه مشتریها می باشد و دیگران مخصوصاً وراث دیگر از کیفیت سند اطلاع ندارد.
پیشنهاد ادغام مدرسه
در سال ۱۳۷۵ وقتی حضرت آیت الله عارفی در منطقه تشریف آورده بود، تعدّد مدارس را در منطقه به صلاح نمیدید، در یک منطقه کوچک و محدود، چهار مدرسه در آن زمان از هر جهت مناسب نبود. لذا به مسئول آن وقت مدرسه امام صادق (علیه السلام) که در کنار پایگاه امام صادق (علیه السلام) واقع در شفاخانه تگاب قرار داشت پیشنهاد فرمودند که با مدرسه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یکجا شود. چون مدرسه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم ساختمان دارد و هم در وحدت و جلوگیری از تعدّد وتشتّت برکات فراوانی نهفته است. شفاخانه مکان دولتی است و یک روزی برای هدفی که بنیانگذاری شده است به خدمت گرفته خواهد شد. اما با تأسف پیشنهاد ایشان مورد قبول واقع نگردید.